به گزارش چی 24 به نقل از ایمنا:به گزارش ايمنا، يكي ديگر از دست اندازهايي كه در مسير زندگي به آن بر ميخوريم بلاتكليفي است. آيا تا به حال بلاتكليفي را تجربه كردهايد؟ بلاتكليفي وقتي است كه نميدانيم چكار بايد بكنيم. واقعا نميدانم الان بايد چكار كنم و چه راهي را بروم! اين حرف را بگويم يا نگويم؟ اين كار درست است يا غلط و چرا ما بلاتكليف ميشويم؟ چه اتفاقي ميافتد كه ما در مسير زندگيمان با دست انداز بلاتكليفي روبرو ميشويم؟ آيا اصلا يلاتكليفي يك مسئله اجتماعيست
بلاتكليفي زماني اتفاق ميافتد كه افكار و احساسات ما كه توليدات ذهن ما هستند جلوي چشمان ما قرار ميگيرند، يعني ما اينقدر مشغول افكار و احساسات ميشويم كه نميدانيم چه كنيم.
كه سر راه همه است يا فقط من اين موضوع را دارم؟ بعضي وقتها ما فكر ميكنيم كه همه تكليفشان با خودشان روشن است و فقط منم كه گيج هستم و نميدانم بايد چكار كنم، وقتي ما بلاتكليف ميشويم فكر ميكنيم كه يك چيزي هست كه ما نميدانيم و فكر ميكنيم مهارتي هست كه ما بلد نيستيم، فكر ميكنيم اطلاعاتي وجود دارد كه ما آنها را نميدانيم و بخاطر آن به بلاتكليفي رسيدهايم! ولي ما ميخواهيم بگوييم بلاتكليفي اينها نيست بلاتكليفي زماني اتفاق ميافتد كه افكار و احساسات ما كه توليدات ذهن ما هستند جلوي چشمان ما قرار ميگيرند، يعني ما اينقدر مشغول افكار و احساسات ميشويم كه نميدانيم چه كنيم، وقتي كه ما هر فكري به سراغمان ميآيد هر احساسي به سراغمان ميآيد دنبال دليلش ميگرديم كه چرا الان اين فكر را دارم و چرا من اين باور را دارم و مشغول افكارمان ميشويم و اينقدر مشغول افكارمان ميشويم كه نميدانيم بايد چكار كنيم! پس بلاتكليفي، نداشتن مهارت نيست، نداشتن اطلاعات نيست. بلاتكليفي يعني اينكه هر فكري ميآيد به ذهنمان براي آن بدنبال دليل ميگرديم و ميپرسيم چرا غمگينم؟ چرا اضطراب دارم؟ چرا از اين بدم ميآيد؟ و چرا از اين خوشم مياد و... ولي ما ميخواهيم بگوييم اينها دليلي نداره و فقط توليدات
بلاتكليفي يعني اينكه هر فكري ميآيد به ذهنمان براي آن بدنبال دليل ميگرديم و ميپرسيم چرا غمگينم؟ چرا اضطراب دارم؟ چرا از اين بدم ميآيد؟ و چرا از اين خوشم مياد.
ذهن است، وقتي بيش از حد مشغول اين افكار بشويد در زندگي تان بلا تكليف مي شويد. ذهن ما از ما وظيفه دان تر است، ذهن ما وظيفه خودش را انجام مي دهد، فكر و احساس توليد ميكند، عصبانيمان ميكند، نگرانمان ميكند و ما ديگر اينقدر مشغول وظيفه ذهن ميشويم كه وظيفه خودمان را در آن لحظه از دست ميدهيم.
راه عبور از چالش عدمآگاهي: وظيفهداني و آگاهي از وظيفه خود
براي اينكه ما از اين دست انداز عبور كنيم كافيست فقط در آن لحظه از خودمان يك سوال بپرسيم كه وظيفه من چيست؟
يادمان باشد كه در هر لحظه ذهن تنها يك وظيفه دارد و آن وظيفه چيست؟ توليد فكر است و ما هم در هر لحظه فقط يك وظيفه داريم و آن ارزشهايمان است هميشه و در هر لحظه اين را بدانيم كه وظيفه ذهن توليد است حال هر توليدي و ممكن است هر توليدي داشته باشد پس ما هم در هر لحظه فقط يك وظيفه داريم، براي مثال بايد با خودتان بگوييد ارزش مادري من چيست؟ فارغ از رفتاري كه بچه انجام ميدهد، ارزش پدري من چيست؟ ارزش دوستي من چيست؟ ارزش خواهري يا برادري من چيست؟ فقط همين . پس وظيفه داني خيلي سوال سختي نيست بايد از خودمان فقط يك سوال بپرسيم وظيفه من الان چيست؟
/01192/142/5
كميته فرهنگ روابط اجتماعي و خانواده سازمان فرهنگي تفريحي سازمان شهرداري اصفهان