قم – دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر علوم قرآنی، ایمان، اخلاق و مطیع بودن در برابر خداوند را از نشانه های مؤمن بودن عنوان کرد و گفت: مؤمن بخیل، حسود، بدبین و ظالم نیست و ممکن است، نسبت به خودش بلغزد، ولی مال ملت را غارت نمی کند، جلوی مردم را در زندگیشان سد نمی کند و مردم را در گرفتاری قرار نمی دهد؛ حق مردم را پایمال نمیکند، با مردم نزاع نمیکند، داد سر کسی نمیکشد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد انصاریان در سخنرانی خود در مسجد حضرت امیر(ع) تهران، اظهار کرد: از زمانی که انسان آفریده شده تاکنون که تاریخ زمانی آن را کسی نمیداند، آنچه مهم هست این است که انسان به یک سلسله حقایق آگاه و بینا شود و براساس آن، آگاهی و بینایی زندگی را شکل دهد. چون همه وجود انسان، حرکات، اعمال، افکار و عقایدش می باشد. من هر فکری که نسبت به خودم یا نسبت به جای خودم که این دنیاست، داشته باشم بر اساس همان فکر، زندگی را شکل میدهم. این یک حقیقت ثابت شدهای است.
وی ادامه داد: یکی از هدف های بسیار مهم انبیاء تصحیح اندیشه انسان بوده که اندیشه را از مسیر انحرافی و اشتباه به مسیر درست و صحیح برگردانند. لذا میبینید در آیات قرآن انبیاء الهی وقتی در برابر مردم در مضیقه روحی قرار میگرفتند، میگفتند: «و أَنتُمْ تَجْهَلُونَ»، شما بیخردانه و جاهلانه زندگی میکنید. ما میخواهیم این اندیشه جاهلانه شما را به اندیشه ملکوتی، الهی و عرشی برگردانیم که خودتان و جهانی که در آن زندگی میکنید را درست ببینید. آیاتی در این زمینه داریم که بسیار زیباست «وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ»؛ من کل آسمانها و زمین و هر چه موجود بین این دو است را جز درست، صحیح، هدفدار و مثبت خلق نکردم. انبیاء میخواستند، اندیشه را تصحیح کنند که مردم همه آفرینش را حق ببینند، مردم وقتی همه آفرینش را حق ببینند، حقگرا می شوند. وقتی میبینند هیچ باطلی در هیچ گوشه جهان وجود ندارد، دیگر نمیتوانند به خودشان بقبولانند که باطلگرا باشند، میگویند هیچ چیزی باطل نیست.
استاد انصاریان با بیان اینکه انبیاء فرستاده شدند تا اندیشه باطل گرایی انسان را به حق گرایی جهت دهند، تصریح کرد: علم، دانش و دلیلی داریم که این حرف ها را رد کند و بگوید، به این دلیل آسمانها و زمین مبنای خلقتشان بر باطل است و هر چه هست بر باطل است. دلیل و علمی که این مسئله را ثابت کند، نداریم. لذا وقتی دلیلی وجود ندارد تا ثابت کنند، پس همه چیز حق است.
وی گفت: در این گیر و دار و غوغای زندگی، عدهای تصحیح اندیشه خود را به وسیله نبوت، امامت و رهبری الهی قبول کردند، دیدند انبیاء، قرآن و ائمه(ع) درست میگویند. اندیشه آنان که پاک شد، براساس آن اندیشه پاک، وارد عمل، حرکت، رفتار، کسب، ازدواج و اخلاق میشوند، آن وقت خداوند متعال برای آنان یک شناسنامه صادر میکند، اسم او را در آن شناسنامه خلقت مینویسد؛ "مؤمن"
و سپس در کتاب های آسمانی و زبان انبیاء و قرآن و ائمه طاهرین(ع)، تجلیل شایسته ای از مؤمن میکند.
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه منظور خداوند کدام مؤمن و با چه ظرفیتی است؟ گفت: مؤمن سلمان، ابوذر، مقداد، حبیب بن مظاهر، زکریا، یک کارگر، رفتگر، پاسبان، روحانی و کاسب است؛ به طور کلی کسی است که خدا را باور دارد. حال این باور را یا از طریق تحصیل به دست آورده یا از طریق تحقیق و تماشای عالم. برخی عالم را تماشا کردند و گفتند این خانه، صاحبخانه دارد. همین مقدار عقیده به خدا برای توده مردم بس است. یکی هم ایمانش مثل امیرالمؤمنین(ع) است، می گوید جهان را میبینم. یکی هم مثل این مؤمن هست، میگوید من نگاه نمیکنم که این خانه صاحبخانه دارد، من برعکس مردم به خانه نگاه میکنم و میگویم صاحبخانه دلیل این خانه است. نمیگویم این خانه دلیل بر صاحبخانه است. دلیل امیرالمؤمنین(ع) دلیل صدیقین است، یعنی میگوید، من نمیگویم وجود درخت، وجود حیوانات، وجود آسمان و زمین دلیل بر خداست من میگویم چون خدا هست اینها هم هستند، این هم یک ایمان است. به طور کلی ایمان من و شما، هر دو قبول و هر یک نشانه مؤمن بودن است.
وی نشانه دوم مؤمن را اخلاق نیکوی او دانست و اظهار کرد: مؤمن بخیل نیست، حسود نیست، بدبین نیست، ظالم نیست. ممکن است، نسبت به خودش بلغزد، بیرون به یک نامحرمی نگاه کند و بایستد روی این نگاه، ولی مال ملت را غارت نمی کند و ارث برادر و خواهر را نمی خورد. اگر از مردم وام بگیرد، برمی گرداند، جلوی مردم را در زندگیشان سد نمی کند، و مردم را در گرفتاری قرار نمی دهد. مؤمن اخلاقاً انسان نرمی است، به مردم ظلم نمیکند، حق مردم را پایمال نمیکند، با مردم نزاع نمیکند، داد سر کسی نمیکشد.
استاد انصاریان نشانه سوم مؤمن را مطیع بودن او در برابر خدا عنوان کرد و گفت: به نظر من ما نشانه های مؤمن بودن را دار هستیم، ما تنها چیزی که از انبیا،، ائمه(ع) و اولیاء ویژه اضافه داریم که آنها نداشتند و نتوانستند به دست بیاورند، گناه است. ما از آنها در این زمینه سر هستیم، ولی با همین داشته هایمان و با توجه به این سه نشانه، گاهی لغزش هم داریم.
وی ادامه داد: ما عادت کردیم خیلی از چیزهای مثبت را میگوییم، بد است. مثلاً اگر هزار نفر را در عروسی دخترمان دعوت نکنیم، می گوییم بد است. اگر هتل نگیریم برای عروسی دختر و پسرمان، می گوییم بد است. اگر لیست غذا را نفری دویست تومان کمتر بگیریم، می گوییم بد است. اگر لباس نامزدی دخترمان را از آن فروشگاه نخریم، در چشم زن هایی که ما را میشناسند، بد است. بد یعنی چه؟ چه کسی مارک خوب و بد را مشخص کرده؟! پیراهن امیرالمؤمنین(ع) که در نماز جمعه به مردم نشان داد، بد نبود؟ بسیاری از خوبیها که خدا میگوید، خوب است، ما بد میدانیم و این ضدیت با پروردگار است. زندگی عادی را بد ندانیم، لباس معمولی را بد ندانیم، ماشین معمولی را بد ندانیم، سفره معمولی را بد ندانیم، اینها همه اخلاق انبیاء بوده است. با این گونه مسایل خود و دیگران را ارزیابی نکنید، بگذارید خدا شما را ارزیابی کند.
مؤمن در قیامت به خدا پناه میبرد و میگوید: خدایا پناهگاه من، تو هستی. خدا هم پناهندگیاش را قبول میکند و میگوید: تو در پناه من باش.
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه چرا به مؤمن میگویند، مؤمن، گفت: چون به پروردگار پناهنده شده، خدا هم پناهندگی او را قبول کرده و گفته در پناه خودم بیا، جان، مال، زن و فرزندانت را حفظ میکنم. اما همین خدا گاهی عاشق شهادت بچه توست و شهادت را نصیبش میکند. این هم به نوعی حفظ پروردگار است، آن هم حفظ ابدی. پیغمبر(ص) میفرماید: مؤمن روز قیامت که میشود و جهنم را میبیند، میگوید: پروردگارا از این عذاب هفت طبقه به تو پناه میآورم، خدا میگوید: هم پناه و هم امان به تو دادم تا در محشر هستی خیالت از جهنم راحت باشد، من تو را جهنم نخواهم برد. بنابراین با مقدماتی که شنیدید، یک طایفه در کره زمین ماندند از زمان آدم(ع) تاکنون که پیش خدا ارزش دارند، پناهگاه دارند، نجات از عذاب دارند، فکر درست دارند، عمل و اخلاق و رفتار درست دارند، نام آنان مؤمنین است.
انتهای پیام /