قم - دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر علوم قرآنی، گفت: انسان؛ ضعیف، ناتوان و زمین گیر است، دنباله های وجود او که بار سنگینی روی روح، قلب و فکر اوست، او را دچار دغدغه کرده که آینده، مرگ، برزخ و قیامت او چه میشود. همه ما از قیامت واهمه داریم، یعنی یقین به نجات خودمان نداریم و برای خودمان هم اندوهگین هستیم.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه همدانی های تهران، اظهار کرد: بیش از پنجاه روایت، امشب را به عنوان شب قدر واقعی تقویت کردند؛ از حال خود ائمه طاهرین(ع) هم استفاده میشود که رغبتشان به احیا بیشتر در ارتباط با امشب بوده است؛ سعی هم بر این بوده که تا حتی مطلع الفجر بیدار باشند، شبی است که تمام راههای رحمت خدا باز است، تمام شیاطین در محرومیت کامل و در غل و زنجیر معنوی هستند که سراغ بندگانش نروند. یعنی خودش جلوی آنها را میگیرد که به ما دستبرد نزنند.
وی ادامه داد: ما محبتی به خدا داریم، خدا هم یک محبتی به ما دارد؛ این یقینی است، اما آیا محبت دل کوچک و محدود ما، با این ظرفیت معین، قابل مقایسه با محبت او به ماست، مگر ما چقدر میتوانیم دوستش داشته باشیم؟ او برابر با سعه وجودی خودش تک تک ما را دوست دارد، خودش هم پیغام داده، رفتاری که با تو دارم به گونه ای است که انگار فقط تو را دارم. پیغمبر اکرم(ص) میفرماید: "انتم کالمرضاه"، بیمار هستید و پروردگار هم دکتر شماست.
استاد انصاریان اظهار کرد: انسان؛ ضعیف، ناتوان و زمین گیر است. دنبالههای وجود او که بار سنگینی روی روح، قلب و فکر اوست، او را دچار دغدغه کرده که آینده، مرگ، برزخ و قیامت او چه میشود. همه ما از قیامت واهمه داریم یعنی یقین به نجات خودمان نداریم و برای خودمان هم اندوهگین هستیم. این ترس و اندوه تا کی با ماست؟ یعنی ما که در حدی رفیق خدا هستیم، در حدی به حرفش گوش دادیم، تا توانستیم از گناه دَر رفتیم، ولی خیلی جاها هم نشد. حال رسیدیم به لحظهای که دیده ما دارد از دنیا برداشته میشود، پرده را کنار میزنند، ما آن طرف را میبینیم. روابط ما با دنیا، مغازه، کارخانه، زن و فرزند قطع شده، قرآن مجید میگوید: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِکَةُ» به فرشتگان رحمتم میگویم پی در پی تا نمرده نازل شوید و تنها این سه کلمه را به بندهام بگویید، «أن لا تَخَافُوا» نسبت به آیندهات دیگر هیچ ترسی نداشته باش، «وَلا تَحْزَنُوا» اصلاً هم غصه نخور ترس و غصه تمام شد، «وَابشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»، قبلاً که در دنیا بودی چقدر در قرآن با زبان پیغمبر(ص) و ائمه(ع) بشارت بهشت به تو دادم، اکنون بهشت مژده باد به تو.
وی تصریح کرد: خدا می فرماید "داود لو یعلم المدبرون انی، شوقی لعودتهم و رغبتی فی توبتهم"، اگر آنهایی که به من پشت کردند و با من قهر کردند و رفتند، اشتیاق من را بفهمند که به برگشتنشان چقدر شوق دارم و اگر بفهمند من به توبهشان چقدر میل دارم، "زادو شَوْقاً إِلَی"، چنان عاشق من میشوند که با سر به طرف من میدوند "یا داود هذه رغبتی فی المدبرین انی"، این اشتیاق و رغبت من است به آنهایی که با من قهر کردند و رفتند. "فکیف محبتی فی المقبلین علیه"، شوق من به آنهایی که به طرف من می آیند چقدر است؟ سپس میفرماید: "انی استحیی من عبدی" بندهام، گناه کرده و شرمسار است "یرفع الی یدیه"، شرم میکنم از اینکه دو دستش را به طرف من بردارد "یقول یا رب یا رب" با التماس به من بگوید مولای من، پروردگار من محبوب من، "فاردهما" که بگویم دستت را بینداز "فتقول الملائکه"، ملائکه میگویند "الهنا أنه ليس أهل لتغفر له"، با این محبتی که تو داری با این رویکردی که تو داری یک دانه گنهکار نمی ماند که دیگر بیامرزی. پس به ملائکه میگویم "ولكني أهل التقوى وأهل المغفره"، من اهل تقوا و اهل آمرزش هستم "أُشْهِدُكُمْ" همه شما را به شهادت میگیرم که یک نفر گنهکار دیگر هم پیدا شود "غَفَرْتُ لِعَبْدِی"، او را میبخشم، حتی اگر بنده گناهکار تمام نشد و باز هم یک گنهکار دیگر به دنیا آمد، من باز هم او را میبخشم و میآمرزم. "ابن آدم"، ای فرزند آدم "خلقتک بیدَيّ" با قدرتم خلقت کردم "و ربیتک بنعمتی"، از رحم مادر به وسیله لوله جفت، پرورشت دادم، به دنیا آمدی، با غذایی که برایت آماده کرده بودم قبل از به دنیا آمدن در سینه مادرت، رشدت دادم. بزرگ شدی، خیلی برایت زحمت کشیدم، همه عالم را به کار گرفتم که تو بزرگ شوی حال بزرگ شدی "و انت تخالفنی"، با این همه زحمتی که پایت کشیدم آمدی با من مخالفت کردی، گفتی که من عرق میخورم، قمار میکنم، ربا میخورم، بیحجاب می شوم "و تعصانی" معصیت من را انجام دادی "فاذا رجعت الیّ تبت الیک"، با یک عمر گناهت وقتی به من برگشتی، من هم توبهات را قبول کردم، حال بنده من، تو که یک عمری گناه کردی، برگشتی، قبولت کردم، یک سؤال مرا تو جواب بده، "فمن این تجد الها مثلی" مثل من را کجا میتوانی پیدا کنی؟ "و انا الغفور الرحیم" من خیلی آمرزنده و مهربان هستم. "عبدی اخرجتک من العدم الی الوجود، و جعلت لک السمع و البصر و العقل، استرک، اذکرک و انت تنسانی، استحیی منک، و انت لا تستحیی منی، من اعظم منی جودا و من ظل ذی یقرأ بابی فلم افتح"، بنده من تو را از هیج آفریدم و به تو گوش، چشم و نیروی درک دادم، تا به امروز با این سه عضو چه کردی؟ بنده من گوش، چشم و نیروی درک خود را خیلی جاها بردی؛ همه را پوشاندم، نگذاشتم اطرافیانت بفهمند که اگر می فهمیدند جواب سلام تو را هم نمی دانند، من همه را پوشاندم، اما از من باک نکردی، خیال کردی از من طلب داری، دائم یادت بودم، من که از اول تاکنون از تو شرمنده بودم، و تو یک بار از من شرم نکردی، بنده من، چه کسی نسبت به تو از من سخی تر بوده؟ به من بگو بنده من، تاکنون چه کسی دَر خانه من را زده، من باز نکردم؟
استاد انصاریان ادامه داد: یک نفر را نشان بده. کی آمده؟ یعنی گناه تو بنده من از گناه حر سنگینتر است؟ کل گناهان ما جمعیت امشب را روی هم بریزند گناه حر نمیشود. این هفتاد و دو نفر را حر به کشتن داد، چون نگذاشت ابی عبدالله برود. گفت نمیگذارم بروی. چهار پنج روز امام را نگه داشت تا سی هزار گرگ آمدن و امام را محاصره کردند. آیا گناه من و شما سنگینتر است از گناه او؟ با اینهمه وقتی فهمید بد کرده، وقتی فهمید در توبه باز است، وقتی فهمید خدا گفته کسی را سراغ دارید در خانه من را زده باشد و من باز نکرده باشم، آمد و توبه کرد. به پسرش علی که هجده سالش بود گفت، دست من را بگیر، من سرم را میاندازم پایین، من را روی خاکها بکش، ببر. ابی عبدالله(ع) از خیمه بیرون آمد و به قمر بنی هاشم فرمود: یک مهمان دارد میآید. حر تا جایی که صدای ابی عبدالله(ع) را بشنود آمد جلو و گفت "هل لی من توبه؟" بیایم، راهم میدهی؟ هنوز حرفش تمام نشده بود، امام فرمود: "ارفع رأسک" اینجا جای سر پایین انداختن نیست سرت را بالا بگیر. بنده من کسی را میشناسی که از من درخواست کرده باشد و من بخل کرده باشم؟ بنده من چه مانعی امشب در راهت است که با من آشتی کنی؟ چه دلیلی داری تا با من آشتی نکنی؟ چه دلیلی داری خانمم، دخترم به حجاب قرآن برنگردی؟ چه دلیلی داری، او که میگوید من در خانه ام را به روی کسی تا حالا نبستم، دست گدا را برنگرداندم. این دست دست عجیبی است، اصلاً انگار برای گدایی خلق کردند.
این استاد حوزه در پایان گفت: دو کلمه هم از زینب کبری(س) بشنوید. من به همه شما مرد و زن یقین قطعی بدهم، دلیل هم دارم که گریه بر زینب(س) مرگ را آسان میکند، وای خدا.
انتهای پیام /