به گزارش سرویس نشروچاپ «آرتنا»،داود اميريان، نويسنده و مدرس دورههاي داستاننويسي آلجلال اظهار داشت: نخستين ثمره و نتيجه برگزاري اين دورهها از سوي بنياد، تمرکززدایی آموزش در حوزه داستان است.
وي همچنين با تأكيد بر اينكه نويسندگان جوان در استانهاي مختلف كشور در خلق آثارشان بايد رجعت به خود و محيط خودشان را مد نظر قرار دهند، گفت: در كارگاههايي كه بنياد شعر و ادبيات داستاني برگزار ميكند، اين نكته را گوشزد ميكنيم. براي نمونه در آخرين دوره كه در پارسآباد استان اردبيل برگزار شد، تأكيد من به شركتكنندگان اين بود كه داستانهاي فولکلوریک اين منطقه را با زبان امروزي و براي نسل امروز بنويسند.
اميريان همچنين با مثال قرار دادن تاريخ پارسآباد از زمان حمله رومیها در چند هزار سال قبل تا جنگ جمهوري آذربايجان با ارمنستان در همين چند سال پيش گفت: در كارگاه داستاننويسي آلجلال در پارسآباد به نويسندگان اين شهرستان يادآور شدم كه روی این وقايع سرمایهگذاری کنند. اتفاقاً در روز دوم كارگاه نسبت به انتخاب سوژه نظرهاي مختلفي بيان شد كه پيشنهاد دادم، هر يك از هنرجويان داستاني بنويسند كه در آن رود ارس، نقش داشته باشد.
نويسنده کتاب پرفروش «جامجهانی در جوادیه» ادامه داد: نويسندگان پارسآباد و استانهاي آذربايجان و اردبيل از رودخانه ارس استقبال ميكنند. تعدادي از آنها طرفدار صمد بهرنگی هستند كه در اين رودخانه غرق شد. افسانه «سارای» را هم دارند كه خيلي در فرهنگ آن منطقه تأثيرگذار است. آذريها میگویند این داستان زماني ساخته شد که قفقاز را از ایران جدا کردند. به هر حال در كارگاه آلجلال، چند نفري توانسته بودند با استفاده از نام صمد بهرنگي و سارای و ارتباط دادن بين آنها، داستانهاي خوبي بنويسند.
اميريان ادامه داد: از ديگر مواردي كه در كارگاه داستاننويسي آلجلال در پارسآباد روي آن تأكيد كردم، مسأله نوشتن روي سوژههاي مدرن بود. غربيها بهتر از ما فضاي مدرن را ميشناسند و درباره آن آثار بسيار خوبي هم خلق كردهاند. نويسندگان ايراني در اين فضا كارهاي خوبي نوشتهاند، اما هميشگي نبوده است. ابراهیم گلستان وقتي میبیند ایران جای خلق داستان مدرن نیست، فضای داستانش را میبرد در فرودگاه. در آنجا اِلِمانهاي مدرنيسم مانند كافه و فنجان قهوه و ... وجود دارد و گلستان داستاني مدرن در آن فضا خلق كند كه در محيط شهري آن روزگار تهران ممكن نبود.
وي افزود: وقتي نويسندهاي شهرستاني كه در محيط او طبيعت، سنت و فرهنگ خاص وجود دارد، به سراغ فضاي مدرن در داستانش ميرود، مانند اين است كه بچهای لباس پدرش را بپوشد و احساس بزرگ شدن بكند كه از واقعيت به دور است. به همين دليل است كه شاهد موفقيت نويسندهاي مانند صمد بهرنگی هستيم؛ چون بومی مینوشت؛ از آذربایجان نوشت، از عروسک سخنگو نوشت، بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری را نوشت. چیزی نوشت که مردم خودشان را در آن داستانها دیدند.
اميريان همچنين با بيان اينكه در كارگاه داستاننويسي آلجلال در پارسآباد متوجه شدم كه نثر فارسی نويسندگان اين منطقه بسيار فاخر است، گفت: ادبیات کلاً در منطقه آذربایجان یک مسأله جدی است؛ به خصوص شعر آن.
وي ادامه داد: زبان فارسي و فارسي نوشتن، میراث مشترک ما ایرانیها و بسیار باارزش است. همه ما در قبال زبان فارسی مسئولیم. ما چند موضوع باارزش در کشور داريم كه یکی از آنها حتماً زبان فارسی است و باید آن را حفظ کنیم. بريتانيا با زبان انگلیسی، دنیا را فتح کرد و اگر میخواهیم حرفی در دنيا برای گفتن داشته باشیم، باید در حفظ و گسترش زبان فارسی همت كنيم. يكي از ابزار اين حفظ و گسترش، همين دورههاي آموزشي است كه بنیاد شعر و ادبيات داستانی در سراسر كشور برگزار ميكند.
وي سپس با ارايه پيشنهادی به این بنياد براي معرفي نمايندگان استاني از ميان فعالان حوزه كتاب و نويسندگي و بدون اتكا به امكانات دولتي، گفت: حوزه هنري اين تجربه ناموفق را دارد كه در استانها نمايندگيهاي خود را با ساز و كار اداري راهاندازي كرد. متأسفانه گاهي اين نمايندگيها تنها در مقام حقوقبگیري فعال هستند.
برگزیده كتاب سال جمهوری اسلامی در بخش ديگري از سخنانش با تأكيد بر اينكه نتايج برگزاري دورههاي داستاننويسي شگفتانگيز است، گفت: همین که كارگاه پيشرفته رماننويسي احمد دهقان، چهار يا پنج خروجي رمان دارد كه به زودي منتشر ميشود، برای من عجیب و شگفتآور است. مجموعه داستان «قرار ساعت 22» هم كه شامل 32 داستان کوتاه شاگردان کلاس داستاننویسی پيشرفته داود غفارزادگان است، برای من حیرتانگیز است و اين معني را ميدهد كه آثار جديد و جريانسازي از دل دورههاي آلجلال بيرون خواهد آمد.