اقتضای انقلابیگری این است که بیش از اشتغال به تغییرات روبنایی و لابیبازیهای سیاسی، به تغییری انقلابی بیاندیشیم وگرنه پرداختنِ صرف به جابجایی قدرت سیاسی منهای تدارک عقبهی اجتماعی و معرفتی آن، کار متداول حزبیهاست.
از عواقب شوم سیطرهی قبیلههای حزبی بر ذهن و زبان ماست که تقویم حیات اجتماعی مان را با آمد و شد ارباب قدرت تنظیم میکنیم و رو به قبلهی انتخابات میخوابیم؛ از ۹۲ به انتخابات ۹۴ فکر می کنیم، از آنجا به ۹۶ فکر میکنیم و الی آخر. تحلیل مینویسیم: رو به انتخابات؛ جبههی میزنیم: رو به انتخابات؛ جلسه میگذاریم: رو به انتخابات و الی آخر.
در حالی که همین انتخاباتزدگیهاست که ما را از مسائل اصلی دور کرده است: «فضای انتخاباتی، انسان را از حقایق جاری جامعه و از نیازهای حقیقی جامعه غافل میکند.»(بیانات رهبرانقلاب ۱۴/۱۰/۱۳۹۴) همین انتخاباتزدگی که ما حزباللهیها را از مسائل اجتماعی دور کرده و ما چهل سال پس از آرمان «جامعه توحیدی» که شهید مطهری در متن خیرمقدم امام خمینی در ۱۲ بهمن نوشته بود، رسانده به جامعهای که کارگرانش شلاق میخورند، کاملاً قانونی؛ و مدیرانش حقوق نجومی میگیرند، آن هم کاملاً قانونی! رسانده به جامعهای که فقیرانش در گور میخوابند و مدیرانش در ویلاهای بالاشهر خود غنودهاند!
همه به این نتیجه رسیدهاند که پادشاه لخت است و مردم از این وضع و قبیلههای سیاسی خسته شدهاند. فقط مسئله اینجاست که در محفل تأسیس قبیلههای جدید میگویند «همگی از جبههبندیهای رایج خسته شدهایم»؛ ولی بلافاصله میگویند میخواهیم قبیلهای «فراقبیله» تشکیل دهیم! همه خسته شدهاند فقط تعارف میکنند.
ما کودکی هستیم که تعارف بلد نیستیم و با صدای بلند میگوییم خستگیمان از قبایل اشرافیت ریشدار، به آن اندازه نیست که به تغییر نامها اکتفا کنیم: ما سدی را خواهیم گشود که با تغییرِ بنیادین و سیلآسای پشت آن سنت قبیلهگرایی موجود را آب ببرد.
انتظار نداشته باشید آرمان انقلابیگریمان و خواسته تغییرات «بنیادین» اجتماعیمان را به پای تن دادن به تغییراتِ سیاسیِ عقیم در آدمهای حاکم عوض کنیم. ما با کلیت وضع عدالت در چهل سالگی جمهوری اسلامی مشکل داریم. با این که که چرا وضع عدالت «مطلقاً راضی کننده نیست» (بیانات رهبر انقلاب در دومین نشست راهبردی ۲۷/۲/۱۳۹۰). ما کلیت این وضع را ناشی از قبیلهگرایی میدانیم و شما هم انتظار نداشته باشید برای جایگزینیِ بخشی از قبائل و وضعیت موجود با بخش دیگر از وضع موجود، سر و دست بشکنیم.