به گزارش «قاصدنیوز»، دکتر میثم ظهوریان نوشت: اگر چه شاید هنوز برای قضاوت کامل در مورد مساله انتصابات در شهرداری مشهد زود باشد اما نوع چند انتصاب فعلی انجام شده در دوره کنونی بیش از این که در قالب قطب بندی های حزبی سیاسی قابل تحلیل باشد، متاثر از تقسیم بندی اجتماعی و تقابل دوجریان سرمایه محور و اجتماع محور در مدیریت شهری است. مسائل بنیادین شهری معمولا خارج از دسته بندی های کلیشه ای و رایج اصولگرا و اصلاح طلب که در فضای سیاسی غالب است، قابل تحلیل است و در ورای برخی دعواهای سیاسی بین این دو جریان، خط سرمایه سالارانه ای وجود دارد که در هر دو جریان مهره های قدرتمندی را دارد و در دوره های مختلف هم نفوذ قابل توجهی در شورای شهر داشته اند.
هم انتخاب شهردار منطقه ثامن که خود از ذینفعان پروژه های متعدد تجاری در این منطقه و سایر نقاط شهری است و هم معاون برنامه ریزی دارای پیشینه اقتصادی نشان دهنده تمایل به حرکت به سمت نوعی از مدیریت اقتصادی سرمایه سالارانه در فضای شهری است.
تجربیات قبلی حاکمیت جریان سرمایه داری بر مدیریت شهری به دلیل بی توجهی به امر عدالت اجتماعی و طبقات محروم اتفاقاتی مانند شورش های سال 73 مشهد را رقم زده است که در صورتی که دوباره قرار بر حاکمیت همان سیستم باشد در فضای اقتصاد کلان حاکم بر جامعه و فشار اقتصادی طبقات محروم نمی توان رخداد مجدد چنین حادثه ای را غیر محتمل دانست. طرحی که در دفتر مطالعات در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی برخی محورهای حاشیه شهر انجام دادیم، نشان می دهد برخی مناطق شهری مانند ناحیه توس به دلیل وجود برخی بی عدالتی های درون و بین منطقه ای به شدت مستعد بروز چنین اتفاقاتی است.
از نگاه متفکران مکتب انتقادی در غرب مانند آدرنو جریان سرمایه داری از اشکال سطحی صنایع فرهنگی برای مشغول کردن مردم به پایین ترین سطح نیازها و فراموشی روابط استثماری حاکم بر محیط و دوری نیازهای واقعی و اصیل انسانی و تقلیل یافتن آنها به نیازهایی مبتذل و کودکانه استفاده می کند. این مطلب در مدیریت شهری مشهد نیز سابقه دارد و در دوره ای که تبلیغات شدیدی ذیل برخی فعالیت ها مانند کاروان گل در شهر و المان های شهری و امثالهم می شد، تلخ ترین اتفاقات مانند ساخت و ساز در ارتفاعات جنوب و تخریب فضاهای سبز و تنفسگاه های شهری در ذیل تجاری سازی های بی ضابطه مانند پروژه مشهد مال، بافت اطراف حرم، میدان شهدا و ... اتفاق افتاد.
لذا جریان فکری اجتماع محور شهری باید مراقبت کند که به جای مشغول شدن در دوگانه های کاذب سیاسی و دعوا بر سر مسائل سطحی حوزه فرهنگ مثل (موسیقی و رقص) مسائل اصلی شهر را در تقابل دو جریان سرمایه محور و انسان محور تعریف کند.