به گزارش تراز ،حدود بیست روز پیش بود که انتشار خبری محور مقاومت و متحدانش را خوشحال کرد. منابع خبری سوریه با اعلام آزادسازی کامل شهر مرزی بوکمال اعلام کردند که این شهر به کنترل نیروهای ارتش سوریه در آمده و تروریستهای داعش به سمت مناطق بیابانی گریختند.
شهر بوکمال آخرین منطقه شهری مهم سوریه بود که در اشغال داعش قرار داشت. ارتش سوریه هفته گذشته اعلام کرد که توانسته کنترل این شهر را به دست بگیرد، اما ظاهرا به دلیل ضدحملهای گسترده از سوی داعش مجبور شده بود تا فاصله چند کیلومتری اطراف شهر عقبنشینی کند.
تکفیریها در مناطق دیگر مقاومت چندانی از خود در مقابل پیشروی نیروهای مقاومت نشان ندادند، اما با توجه به شکست کامل تکفیریها در عراق، منطقه بوکمال آخرین پایگاه داعش به شمار می رفت. به علاوه حضور احتمالی ابوبکر البغدادی در بوکمال نیز اهمیت این منطقه را بالا میبرد. موقعیت جغرافیایی بوکمال به دلیل واقع شدن در مرزهای شرقی سوریه با عراق و استفاده از آن به عنوان گذرگاه مرزی، اهمیت راهبردی این ناحیه را بیشتر نشان می دهد؛ ضمن آن که این ناحیه قرینه جغرافیایی منطقه القائم در کشور عراق محسوب می شود.
اکنون بدون شک سرکردگان ردهبالای داعش توسط حامیان اصلی آنان یعنی آمریکا و عربستان به کشورهای دیگر انتقال مییابند، لذا هوشیاری و اقدام بازدارنده مناسب در مقابل نفوذ جریان های تکفیری از مولفه های مهمی است که کشورهای منطقه و کمی آن طرف تر، کشورهای حوزه شمال آفریقا از جمله مصر و لیبی باید به آن توجه داشته باشند.
وجود دو دولت سکولار در طبرق و اسلامگرا در طرابلس به شکلی به بحران قدرت در لیبی دامن زده که زمینههای ورود و حضور تروریستهای تکفیری سلفی را هموار کرده است، اما لیبی از نظر جغرافیایی مکانی حساس برای کشورهای اروپایی محسوب میشود و به طور حتم ناتو در صورت احساس خطر از جانب خاک آن کشور دست به اقدام نظامیزده و واقعه سال ۲۰۱۱ در زمان معمر قذافی را تکرار خواهد کرد.
ژوئن سال 2014 میلادی (خرداد 1393) بود که داعش رسما وارد شمال و غرب عراق شد و یکی یکی شهرها را به سمت مرکز اشغال کرد. ترویستهای تکفیری از یک طرف به سمت جنوب عراق سرازیر شد تا با عبور از بغداد به کربلا و نجف مراکز بزرگ شیعیان برسند و از طرف دیگر به سمت مرزهای شرقی عراق پیشروی کردند تا بتوانند با ایران هم مرز شده شده و آروزی تاریخی خود را محقق کنند. آن روزها داعشیهای پرتعداد به سرعت توانستند از الرمادی گذشته و به فلوجه برسند. آنها با استفاده از بافت جمعیتی در این شهرها در کمتر از چند روز موقعیت خود را تثبیت کردند و سپس راهی بغداد شدند تا بتوانند با اتصال به دیگر نیروهای خود پایتخت را محاصره کنند.
قطعا روزهایی که داعش در چشم بهمزدنی و با استفاده از اصل غافلگیری و البته خیانت برخی افراد به راحتی موصل، ادلب، حمص، الرمادی، دیرالزور، رقه و دیگر شهرهای عراق و سوریه را اشغال میکرد، به این روز خفت و شکست خود نمیاندیشید. شواهد نشان میدهد که داعش آمده بود که بماند، اما رفتنی شد.
در هر حال داعش و داعشیها از امروز مهرهای سوخته هستند، درست مثل القاعده، طالبان، منافقین و هزاران تروریست نون به نرخ روز خور دیگر که توسط آمریکا ایجاد شدند و نماندند. با شکست داعش و محروم شدن این گروه از داشتن مرز و نگاهی به جبههبندیهای کنونی در منطقه باید منتظر نقشههای جدید آمریکا در میدان غرب آسیا باشیم؛ نقشههایی که میتواند در ایجاد جبهه جدید در تقابل با محور مقاومت به خصوص ایران، زیر سوال بردن عراق واحد، طرح دوستی اعراب با رژیم صهیونیستی، تحرکات معنادار سعودیها و دخالت در امور کشورهای منطقه درست مثل کاری با سعد الحریری انجام شد، باشد.
روزنامه گاردین نوشت، قدرت در خاورمیانه حرف اول را میزند و همانطوری که مناطق تحت اشغال داعش کمتر و کمتر شد، کشورها و نهادها به طور مشابه برای نفوذ تلاش میکنند و اختلافات فرقهای و نژادی آتش رویدادهای خطرناکی را به پا خواهد کرد که اگر با جنگ سیساله مقایسه شود، اغراق نیست. اما با این وجود تنها کشوری که از همه این اتفاقات بیشترین منفعت را کسب کرده _ در مقایسه با آنچه از دست داده _ بدون تردید ایران است که از اشتباهات و محاسبات غلط آمریکا نیز سود برده است.
البته در جنگ با داعش پدرخوانده بارها با بهانههای واهی وارد میدان شد. روزی پیشنهاد آتشبس داد تا بتواند برای تکفیریها زمان بخرد و در فرصت ایجادشده نقض آتشبس کرد و فاجعه خانطومان را رقم زد. خان طومان یک روستا در شمال سوریه، در بخشی از کوه شمعون منطقه حلب، واقع در جنوب غربی حلب است. نکته جالب جنگ سوریه این بود که در برخی موارد از آسمان بالای سر تکفیریها سلاح میبارید!!!
سنگاندازی دیگر آمریکا در مسیر پیشرویهای جبهه مقاومت، حمله هوایی به نیروهای این محور در مرز سوریه و عراق بود که تعداد زیادی از رزمندگان ایرانی را به شهادت رساند و شهید محسن حججی به اسارت درآمد. این حمله هوایی، برای پشتیبانی عملیات زمینی داعش بود که دل همه شیعیان را داغ کرد، زیرا داعش به اسیر خود رحم نکرد.
سال 2004 که ابومصعب زرقاوی سنگ بنای داعش در عراق را گذاشت و نیروهای خود را از زندانهای بوکا و ابوغریب انتخاب میکرد، قطعا اهداف شومی در سر داشت. وی در همان ابتدای کار خود، از شیعیانی که در حال جنگ با نیروهای مهاجم آمریکایی بودند، به عنوان یاران نیروهای خارجی نام برد و از سایر عراقیها خواسته بود که با شیعیان مقابله کنند. همچنین نامهای از وی وجود دارد که در آن خطاب به اسامه بن لادن رهبر القاعده، کشتار شیعیان را یکی از چهار هدف اصلی خود عنوان کرده است.
پس از کشته شدن زرقاوی سرکردگان جدیدی روی کار آمدند تا نوبت به ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری السامرائی رسید که با نام مستعار ابوبکر البغدادی شناخته میشد. در این ایام و همزمان با آغاز فاز دوره رهبری جدید گروه تروریستی دولت اسلامی عراق، برخی زندانیان امنیتی و نظامی به طور مشکومی و با ادعای پایان یافتن دورههای محکومیت آنها از زندان ابوغریب آزاد میشوند. این نیروها بلافاصله به گروه تحت امر البغدادی در عراق میپیوندند. یکی از سیاستهای ویژه بغدادی این بود که همه افراطیون آزاد شده از زندانها و نیروهای آمریکایی در عراق را به گروه خود پیوند زد. در میان آنها افرادی بودند که از کارشناسان زبده بمبگذاری، انفجار و فرماندهی جنگهای چریکی به شمار میآمدند.
تروریستهای تکفیری سعودی داعش تا میتوانستند جنایت کردند و هیچ خط قرمزی برای اعمال خود نداشتند. داعش در اوج قدرت خود در سوریه و عراق انواع قساوتها را به خرج داد؛ از زنده سوزاندن اسیران جنگی تا ذبح زنان و کودکان و اعدام با تانک و غرق در استخر. گستره ترورهای داعش فقط به غرب آسیا محدود نشد، تکفیریهای صهیونیست تا فرانسه و بلژیک در قلب اروپا و ترکیه و آمریکا رفتند و اقدام به انتحار کردند. به کافران به ظاهر مسلمان حتی حفظ ظاهر نکرده و به مدینهالنبی حمله کردند و بارها تهدید کردند که به مکه نیز حمله میکنند.
اما نکتهای تاریخی که آمریکا، اسرائیل و آلسعود به آن توجه نکردند این بود شروع کننده یک جنگ لزوما پایاندهنده آن نیست. تجربهای که آنها بارها آن را در ویتنام، عراق، افغانستان و پاکستان لمس کردند، اما عبرت نگرفتند و ناچار به تکرار آن شدند. در هر حال داعش حتی نتوانست با انجام بیش از 800مورد حمله تروریستی و اعدام بقای خود را تضمین کند و توسط محور مقاومت راهی زبالدان تاریخ شد.
آمریکاییها از حوادث خشونت آمیز و اقدامات تروریستی در منطقه راضی هستند، زیرا از آن به عنوان یک ابزار راهبردی برای تسلط یافتن بر جهان از راه تجزیه کشورهای خاورمیانه سود میجویند. پس برخلاف ادعای آمریکا مبنی بر نبرد با داعش در این سالها رابطه میان آن دو کاملا رابطه متقابل است و به همین دلیل کارخانههای تسلیحات در آمریکا و کشورهای غربی با وجود این که میدانستند تسلیحاتشان به سوریه میرود، به طور پیاپی به گروههای مسلح و تکفیریها که به نقض گسترده حقوق بشر متهم هستند، سلاح صادر میکردند.
سکوت، بیتفاوتی و مواضع دوگانه مجامع بینالمللی و مدعیان حقوق بشر به جنایات داعش به ویژه در عراق به اندازهای بود که عراقیها بارها از سازمانهای بینالمللی همچون، سازمان عفو بینالملل به دلیل سکوت دربرابر جنایات داعش، انتقاد کردند. سیاستهای متناقض، وارونهنمایی واقعیت، حمایتهای مالی، نظامی و رسانهای از تروریسم تکفیری، بخشی از اقداماتی است که توسط برخی قدرتهای جهانی و رژیمهای منطقهای؛ داعش را در رسیدن به اهداف خود گستاخ تر و قلمرو فجایع و جنایتهای آن را وسیع تر میکرد. هماکنون که با تلاش و مجاهدت رزمندگان مقاومت و یارانش بر منطقه عراق و شام به پایان رسیده، برخی ابرقدرتها و رژیمهای منطقهای خاتمه آشوب و تروریسم در منطقه را در تقابل با منافع خود دیده و تلاش میکنند این دستاورد بزرگ را انکار کنند.
برخورد سیلی اول بر صورت داعش
هفدهم خردادماه بود که تکفیریهای داعش پا را از گلیم خود درازتر کرده و به مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) حمله کرده و عدهای از مردم و نیروهای امنیتی را به شهادت رساندند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با شلیک ۶ فروند موشک بالستیک میانبرد مواضع داعش را در منطقه دیرالزور سوریه مورد اصابت قرار داد و سیلی سختی به صورت تکفیریها زد. طبق اطلاعیه سپاه قدس بیش از ۱۷۰ نفر از تروریست های داعش از جمله چند فرمانده و اعضای موثر آنها کشته شدند.
جمهوری اسلامی ایران از روزهای اول آغاز بحران داعش و القاعده در عراق و سوریه، با درخواست رسمی دولتهای این کشورها، وارد کارزار مقابله با داعش و تروریستهای دیگر شده بود. نیروی قدس سپاه به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی محوریت این مدیریت نبرد را عهدهدار بود که تیر خلاص را به جنازه داعش شلیک کرد. سپاه در این مدت، مستشارانی را راهی این کشورها کرد که برخی از این مستشاران در جریان نبردها، به شهادت رسیدند.
حالا بهار آزادی فرا ر سیده، اما بدون شهدایی که بارها و بارها تهمت شنیدند. شهدایی که خونشان امروز به ثمر نشست تا داعش بیشتر از این نباشد و جنایت نکند. تعداد شهدای ایرانی مدافع حرم در این شش سال از مرز دوهزار نفر گذشت، شهیدانی چون همدانیها و حججیها که با نثار خون خود در عمق استراتژیک مرزهای کشور بار دیگر خاطرات هشت سال دفاع مقدس را برای ملت ایران زنده کردند. اگر شهدای مدافع حرم نبودند، شاید امروز در حال جنگیدن با داعش در همدان و کرمانشاه بودیم.