به گزارش تراز ،روزنامه صبح نو در واکنش به اقدامات اخیر احمدی نژاد مطلبی را منتشر کرده است که در ادامه آن را می خوانید.
کدام احمدی نژاد؟ احمدی نژاد چطور احمدی نژاد شد؟ و کدام احمدی نژاد باقی ماند؟ پاسخ به این پرسشها شاید جذاب باشد و از برخی معماهای او رمزگشایی کند، اما نکته مهمتر این است که او فاصله زیادی با محصول گفتمان سوم تیر دارد، او حالا از نقش حامی قوه قضاییه به مهمترین منتقد این قوه تبدیل شده است؟ انتقاداتی که حالا مرزهایش جابجا شده و بیشتر شبیه به هجمه و حمله به دستگاه عدالت است.
تغییر رفتار آقای احمدی نژاد به حدی بوده که او در طول ۵ سال گذشته مهمترین دوستانش در دولتهای نهم و دهم را نیز از دست داده است. صادق محصولی، نجار، کامران دانشجو، پرویز فتاح و ... از افرادی بودند که راه خود را از احمدی نژاد جدا و منتقد رفتارهای جدید او شدند، رفتارهایی که به اعتقاد تحلیلگران سیاسی نشأت گرفته از توصیههای یار قارش آقای اسفندیار رحیم مشایی است.
فارغ از اینکه همراستا و هم جهت بودن احمدی نژاد با مشایی چه هزینه و فایدهای برای او داشته است، این سؤال برای افکار عمومی مطرح شده است چرا رییس دولتهای نهم و دهم که شعار عدالت را همیشه سرلوحه کار خود قرار میداد امروز نه تنها از عدالت به بهانه محاکمه دوستانش، فاصله زیادی گرفته بلکه به دستگاه قوه قضاییه که منجی و عامل عدالت در کشور است میتازد؟
حامیان احمدی نژاد امروز به این مساله باور دارند هرچه از دوران ریاست جمهوری او گذشت مشخص شد که احمدی نژاد تنها یک فرد است نه یک گفتمان. حالا که حامیان انقلابی احمدی نژاد ریزش کرده او کارهایی میکند که برخلاف مشی و روش خود بوده، روزی مهمترین حامی قوه قضاییه بوده، روزی مهمترین حامی آقای علی لاریجانی بوده و چندین مورد دیگر، اما به نظر میرسد او حالا نقش خود را عوض کرده و برعکس آن ویژگیهای ابتداییاش شده است.
اوج کج رفتاریها و دوری از حلقه انقلاب احمدینژاد، به بی توجهی او به نهی رهبرانقلاب در نیامدن به فضای انتخابات بود، اقدامی که منجر به از دست دادن اندک پایگاه اجتماعیاش شد. حالا او مانده و بقایی و مشایی، خودشان را یاران بهاری نامیدهاند، اما رفتارشان در حمله به نهادهای انقلابی و قانونی هیچ تناسبی به معرفت بهاری ندارد.
کافی است برای آگاهی از تناقض شدید در رفتارهای احمدی نژاد به برخی اظهارات او در سالهای ابتدایی ریاست جمهوری و همچنین عملکردش در سالهای پایانی ریاست جمهوریاش و دست کم به سخنانش پس از پایان دوران ریاستش بر دولت اشاره کرد.
اخیراً احمدی نژاد در دادگاه تجدید نظر بقایی حاضر شده و سخنان تندی را علیه قوه قضاییه و پاسخگو نبودن این قوه مطرح کرده بود، اما سؤال افکار عمومی اینجاست که مگر احمدی نژاد همانی نبود که در سال ۸۸ فضای آزادی در کشورمان را فراتر از مطلق توصیف کرد و گفت: «در ایران همه با هم دوست هستند وهیچ کس درباره رأی دیگری سوال نمیکند.» حالا چه شده که میگوید هرکی در ایران معترض میشود او را زندانی میکنند و جنازهاش راتحویل میدهند؟ آیا شنیدن این سخن از زبان کسی که ۸ سال سکان ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشت، کمی عجیب به نظر نمیرسد؟
یا در مورد مشابه دیگری در دوران نخست ریاست جمهوری گفته بود: «در ایران کسی به خاطر سخن گفتن زندانی نیست.»، اما حالا ۳۶۰ درجه نظرش را تغییر داده و میگوید: «نمیشود هر کسی علیه شما صحبت کرد و کوچکترین سخنی گفت؛ را بیندازید زندان.»
تاریخ حضور احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری او را طور دیگری نشان میدهد حتی در مواجهه با علی لاریجانی؛ او بر همین اساس ۹ سال پیش در چنین روزی، وقتی به مجلس هشتم آمده بود تا از آقای صادق محصولی به عنوان وزیر پیشنهادی کشور دفاع کند از همیاری دولت و مجلس سخن گفت و در بخشی از سخنانش از آقای علی لاریجانی به عنوان «برادر عزیزم» یاد و پیش بینی کرد که هیچ گاه نیروهای انقلاب رودرروی هم قرار نخواهند گرفت.
جدا از نقدهای جدی که برخی کارشناسان نسبت به رفتار علی لاریجانی در مجلس دارند، اما باید پرسید او در برابر لاریجانیها از جمله رییس مجلس چه مواضعی میگیرد، مواضعی که گاه نمونه آن را شاید در افراد ضدانقلاب میتوان مشاهده کرد. او این روزها هم که روسای قوای مقننه و قضاییه را «برادران لاریجانی» خطاب میکند، بار دیگر به رویارویی با نیروهای انقلاب رو آورده است.
احمدی نژاد که روزی در سخنانی که انتقاد زیادی به آن نوع ادبیات وارد بود مخالفان خود را خس و خاشاک خطاب و خواستار بازداشت چهرههای سرشناس رقیبانش شده بود، پس از چند سال در قم سخن دیگری به زبان آورد. او گفته بود من مخالف بازداشتها بودم و حتی گفته بودم که اینها ۱۳ میلیون آدم هستند که باخانواده هایشان به ۲۰ میلیون نفر نیز میرسند!
احمدی نژاد حالا هر که بوده باشد در مقابل احمدی نژاد سال ۸۴ قرار گرفته است. شاید هم پیشنهاد مناظره احمدی نژاد ۹۶ با احمدی نژاد ۸۴ مهمترین منبع برای قیاس این دو چهره باشد. چهرهای که روزی جریان و محور انقلاب را امیدوار و حالا همانها را از خود دور کرده است.