کد خبر: 19454990
تاریخ انتشار: دوشنبه 05 بهمن 1394
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

به گزارش چی 24 به نقل از عرفان و حکمت:

خمخانه (اصطلاح عرفانی): همه عالم غیب و شهادت که از شراب محبت فطری حق لبریزند، و همچنین قلبی که محل ورود غلبات عشق است. (کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی).)

خمخانه در غزلیات حافظ:

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاستمی ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشتوقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

و همچنین:

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکستهمچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

خمخانه در دیوان شمس مولوی:

خمخانه لم یزل جوشیده زان می کز کفشگشته ویرانه به عالم در هزاران خاندان

خمخانه در غزلیات سعدی:

هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیابعد از غم رویت غم بیهوده خورانند
ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویشکان‌ها که بمردند گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدستافسوس بر اینان که به غفلت گذرانند

خمخانه در غزلیات شاه نعمت الله ولی:

گر تو را عزم عالم قدم استسر فدا کردن اولین قدم است
درد می نوش و درد دل میکشزانکه این درد و آن دوا به همست
می خمخانه را گرانی نیسترند سرمست باده نوش کم است
جرعه ای از می محبت اوخوشتر از صد هزار جام جمست
گر حضوری و خلوتی خواهیبهترین مقامها عدم است
لطف او گر جفا کند با مااو وفا می کند همه کرم است
می به شادی نعمت الله نوشغم مخور خوش بزی چه جای غم است

خمخانه در گلشن راز شیخ محمود شبستری:

شده زو عقل کل حیران و مدهوشفتاده نفس کل را حلقه در گوش
همه عالم چو یک خمخانهٔ اوستدل هر ذره‌ای پیمانهٔ اوست
خرد مست و ملایک مست و جان مستهوا مست و زمین مست آسمان مست
مربوط به دسته های: اصطلاحات عرفانی - زبان سلوک -

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین