خداوند در قرآن کریم یکی از شاخصههای انسان محبّ و محبوب خویش را چنین اعلام مینماید:
«یجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یخافُونَ لَوْمَۀ لائِم» [۱]؛
«در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند».
بدون شک یکی از مصادیق روشن جهاد، جهاد اکبر یعنی همان سلوک است.
در میان مردم آداب و رسومی وجود دارد که نه ریشهای عقلانی دارد و نه پیشینهای دینی، مثلاً مُد غالباً چنیناست. الان که این سطور را مینویسم، ریش برای آقایان و موی سر برای خانمها بازیچه شده است. مردان دهها گونه ریش میگذارند و خانمها با دهها صورت موی در کوچه و بازار خودنمایی میکنند، با اینکه ریشتراشی برای آقایان و دیده شدن حتی یک تار موی خانمها توسط نامحرمان در شریعت اسلام حرام است. مثال دیگر کیفیت برگزاری مجالس عروسی است که پر از گناه است و فقط با پشتوانۀ یک شِبه دلیل که اگر چنین نباشد مردم نمیپسندند، چنین كارهایی انجام میشود. سالک الی الله با عنایت بر الله از همۀ عادات و رسوم این چنینی توبه میکند و معتقد است:
خلق را تقلیدشان بر باد داد | ای دو صد لعنت بر این تقلید باد [۲] |
از سالک کار لغو و بیهوده سر نمیزند. کار بیهوده کاری است که نفعی برای سلوک سالک و یا دنیای او در حدّ معقول ندارد.
مرحوم علامه بحرالعلوم میفرماید:
«پس طالب باید دست از تقلید عادات برداشته، تابع اصلاح خود گردد و اجتناب از ملامت اهل عالم قدس را بر اجتناب از ملامت ابنای روزگار أولی داند و توبه که اول مرحلۀ جهاد اکبر است همین است فقط و اما توبه از معاصی و ذنوب، پس آن از فرائض فقه ایمان جوارح است و سالک و مجاهد و غیر مجاهد را از لوازم» [۳].
مراد این است که توبۀ از گناه كه وظیفۀ هر مسلمانی است و توبه از عادات غلط و لغو است که سالکان را بایسته است، آن هم در قدم نخست. انسان گرفتار عادات و آداب غلط و لغو اجتماعی نمیتواند قدم از قدم بردارد.
مرحوم ملامحسن فیض کاشانی در رسالۀ زاد السالک در این زمینه استثنایی دارند و آن اینکه
سالک از باب «تقیه» با اهل زمان مدارا کند و عادتی غلط یا لغو را مرتکب شود [۴].
این سخن، سخن درستی است. چه بسا ترک عادتی غلط یا لغو در جایی چنان عواقب نامطلوبی را بر سالک تحمیل کند که از انجام آن عادت غلط یا لغو به مراتب بدتر باشد. البته، کشف موارد و مصادیق آن به زمانشناسی و مکانشناسی منوط است. ترک عادات و رسوم باطل برای سالک نوعی غربت و ناهمزبانی با مردمان دنیاطلب پیش میآورد.
استاد این تک مصراع را بسیار قرائت میفرمود:
یعنی «عاشق خدا در دنیا غریب است» [۵]. حریت، برای سالک مورد تأکید فراوان است، حریت مصادیقی دارد و یکی از مهمترین مصادیقش گسستن از عادات غلط و لغو است.
یکی از منشأهای ابتلا به عادات غلط مهم بودن اقبال و ادبار مردم به آدمی است و سالک به دنبال اقبال الهی است، اگرچه همراه با ادبار مردم باشد. سالک دائماً به خدا عرضه میدارد.
«وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُك» [۶]؛ «بارالها، آنگاه که به نجوای با تو مینشینم به من روی کن».
سالک، همیشه در نجواست.
۱. مائده/۵۴.
۲. مثنوی مولوی.
۳. رسالۀ سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۱۳۷.
۴. زاد السالک، چاپ شده در ضمن ده رساله، ص۸۹.
۵. و یکی از وجه تسمیههای غریب نامیده شدن امام رضا علیه السلام را نیز همین میدانست. روح مجرد، ص۲۰۹. نیز، ر.ک: قیصری، رسالة فی التوحید والنبوة و الولایة، ص۲۹.
۶. مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.