کد خبر: 23844899
تاریخ انتشار: دوشنبه 26 بهمن 1394
خانه » حواشی » رسالت » سبک زندگی (زمینه ‏های پذیرش آداب)
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
پایگاه فرهنگی تبلیغی رسالات:

وقتی مردم نتوانند میان شیوه زندگی خود و باورها و ارزش های ‏شان ارتباط برقرار کنند، پس از مدّتی ممکن است از باورها و ارزش های خود دست بردارند و آن ها را ناکارآمد تلقّی کنند و حتّی باورها و ارزش های اسلامی را زیر سوال ببرند و به پندار خود آن ها را متعلّق به گذشته و جوامع غیر...

به گزارش چی 24 به نقل از رسالت:
 
 
 

نام کتاب: سبك زندگى (زمينه‌‏هاى پذيرش آداب)

نویسنده: دكتر على حسين زاده

انتشارات: قم؛ مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، چاپ اوّل، 1393

آن چه در فصل نخست كتاب ارائه گرديده، عبارت است از: تحليل واژگانى «ادب» تعريف آن: «كيفيت رفتار و صورت نيكوى رفتار» و فرق اخلاق و آداب: «گزاره‏‌هاى حاكى از رفتارهاى ارزشى فرازمانى و فرامكانى، ناظر به اخلاق و گزاره‏‌هاى حاكى از رفتارهاى ارزشى زمان‏‌مند و مكان‏‌مند، ناظر به آداب هستند.» (سبك زندگى- زمينه‌‏هاى پذيرش آداب؛ دكتر على حسين زاده /19)

امّا سبك زندگى از ديدگاه نويسنده بر «هيئت تركيبى آداب و آداب رفتارى برگزيده يك جامعه» اطلاق مى‌‏شود:

«يعنى رفتارهاى ساده و جلوه‏‌هاى ظاهرى ما وقتى به صورت يك پارچه در نظر گرفته مى‌‏شود، سبك زندگى ما را رقم مى‌‏زند. الگوى مصرف، معاشرت، لباس پوشيدن، حرف زدن، تفريح، گذراندن اوقات فراغت، آرايش ظاهرى، طرز خوراك، معمارى شهر و بازار، دكوراسيون منزل و امثال آن، در يك بسته كامل از سبك زندگى ما قرار دارند. اين جلوه‌‏هاى رفتارى، ظهور خارجى شخصيت ما در محيط زندگى و نشانى از عقايد، باورها، ارزش‌ها و علاقه‏‌هاى ما هستند و تركيب آن‌ها شخصيت فردى و اجتماعى‏‌مان را نشان مى‌‏دهد.» (همان/21)

در تبديل شدن مجموعه عناصر زندگى به سبك زندگى به حدّ نصابِ انسجام رسيدن آن‌ها و وجود هم‌خوانى و تناسب ميان آن‌ها ملاحظه مى‌‏شود; يعنى بايد ميان نظام ارتباطى با نظام معيشتى، نظام اعتقادى، نظام فرهنگى و نظام مصرف زندگى تناسب برقرار باشد.

از آن‏‌جا كه بيشتر رفتارهاى ارزشى پديد آورنده سبك زندگى اختيارى‌‏اند، سبك زندگى از قابليت ايجاد و نيز تغيير برخوردار است; گو اين كه ممكن است پاره‌‏اى از شرايط اجتماعى حاكم، تغيير و تحوّل در سبك زندگى را با دشوارى فراوان رو‌به‌‏رو سازد.

بارى، سبك زندگى هم شخصيت فردى و هم هويت اجتماعى را فراهم مى‏‌سازد.

در فصل دوّم اثر، اركان اصلى هويت اجتماعى جامعه و مايه‏‌هاى تفاوت جوامع مختلف; يعنى باورها، ارزش‌ها و سبك زندگى آن‌ها بيان مى‌‏گردد. آشكارترين لايه هويت هر جامعه، سبك زندگى و بيان‌‏گر سبك زندگى، آداب، دانسته شده است.

نويسنده، با توجّه دادن به سبك زندگى جوامع اسلامى، بر اين نظر است كه:

«بى توجّهى به سبك زندگى ممكن است به باورها و ارزش‌هاى دينى آسيب بزند. وقتى مردم نتوانند ميان شيوه زندگى خود و باورها و ارزش‌هاى‌‏شان ارتباط برقرار كنند، پس از مدّتى ممكن است از باورها و ارزش‌هاى خود دست بردارند و آن‌ها را ناكارآمد تلقّى كنند و حتّى باورها و ارزش‌هاى اسلامى را زير سؤال ببرند و به پندار خود آن‌ها را متعلّق به گذشته و جوامع غير پيشرفته بدانند.» (همان/28)

و با توجه به «نقش بيانى» آداب اسلامى در سبك زندگى اسلامى، فصل دوّم كتاب، به رابطه ميان مسلمانى و آداب اسلامى اختصاص داده شده است.

از آن‌‏جا كه شيوه الگويى از اثر گذارترين شيوه تربيتى است، در اين فصل، با هدف فراهم آمدن آشنايى درست با مفهوم ادب، از طريق معرّفى الگوهاى رفتارى شايسته، به تحليل الگوى رفتارى پيامبران وارسته الهى: نوح علیه‌السلام، ابراهيم علیه‌السلام، موسى علیه‌السلام، عيسى علیه‌السلام، پيامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و شمارى از معصومان علیهم‌السلام - اميرالمؤمنين علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام - پرداخته شده است.

زمينه‏‌هاى پذيرش آداب، عنوان فرعى كتاب را تشكيل مى‏‌دهد.

هم از اين رو، در فصل سوم، چهارم، پنجم و ششم كتاب، به ترتيب از نقش عقل، اعتقادات، آموزش و معاشرت و هم‌نشينى در پذيرش آداب سخن به ميان آمده است.

در فصل سوم كتاب، كه به «نقش عقل در پذيرش آداب» اختصاص دارد، آمده است:

«آيين اسلام عقل و تزكيه را با يكديگر مرتبط و تعليم و تربيت دينى را به روحيه تعقّل و استفاده مناسب از آن وابسته دانسته است.» (همان/68)

«عقل محور نيكي‌‌هاست. چنان‏‌كه انسان آن را داشته و در عمل بدان پاى‏‌بند باشد، ديگر خوبي‌ها، به تبع آن پديد مى‌‏آيد.» (همان/70)

در ادامه اين فصل، مدارا در رفتار و معاشرت خير، رفتارهاى متواضعانه، ايمنى ديگران از شرّ، احساس خوشبختى و آرامش، از مهم‌‏ترين كاركردهاى عقل در حوزه رفتار برشمرده شده است.

در فصل چهارم كتاب به «نقش اعتقادات در پذيرش آداب» پرداخته مى‌‏شود.

در اين فصل به روشنى بيان مى‌‏شود كه اعتقاد به: اقسام توحيد الهى درعالَم هستى، جايگاه ويژه انسان در عالَم خلقت، عامل خوشبختى انسان (قرب الهى)، محور بودن اعتدال در زندگى اجتماعى (دنيا نه جاى خوش گذرانى و لذّت جويى، بلكه مزرعه آخرت و محل آزمايش است)، رابطه ميان ظاهر و باطن انسان و تأثير و تأثّر متقابل ظاهر و باطن آدمى، تأثير وراثت و فرهنگ خانواده (تأثير تقوا و اخلاق در اصالت خانواده)، تقدّس رفتارها حتّى در اوقات فراغت، بزرگ شمردن و حفظ حريم ميان نامحرمان در محيط اجتماعى، محور بودن آخرت و وابسته و دل‏‌بسته دنيا نشدن در انتخاب نوع و رفتار انسان سخت تأثير گذار است.

در فصل پنجم «نقش آموزش در پذيرش آداب» مورد بحث قرار گرفته است. پرورش انسان‌ها در گرو تعليم و تعلّم است و تعالى علمى زمينه را براى پذيرش آداب از سوى دانش پژوهان هموار مى‏‌سازد.
آموزش از ضرورى‌‏ترين عوامل ترغيب به پاى‌‏بندى به آداب در زندگى انسان‌هاست.

ميان دانش و احساس مسؤوليت پيوند برقرار است و در اصل، علم مسؤوليت‌آور است.

چنان‌چه آثار و كاركردهاى التزام به آداب و رعايت آن‌ها تبيين گردد و حكمت آن‌ها بيان شود، آمادگى مخاطب در پذيرش آن‌ها افزون‌‏تر مى‌‏شود.

هم از اين رو، در آموزه‏‌هاى قرآن و عترت، اين اسلوب در آموزش به كار گرفته شده است.
در فصل ششم كتاب، نقش معاشرت و هم‌نشينى در پذيرش آداب به بوته بررسى گذارده شده است.
با نقش آفرينى معاشرت در زندگى، كه شمارى آن را از اصلى‌‏ترين نيازهاى روحى و روانى انسان دانسته‏‌اند، فضائل و رذايل نمود مى‌‏يابند.

«بسيارى از فضايل و رذايل اخلاقى در فضاى ارتباطات ظهور مى‌‏يابد; فضايلى چون تعليم و تعلّم، عدالت و انصاف و رذايلى چون تكبّر، ريا و غيبت در فضاى ارتباط با ديگران خود را نشان مى‏‌دهد.» (همان/186)

بنابراين، آگاهى از آداب معاشرت در انواع آن (انسانى، آيينى، اجتماعى، دوستانه، خانوادگى) ضرورى مى‏‌نمايد.

از سوى ديگر، هم‌نشينى نيز از مهم‌‏ترين عوامل تأثير گذار بر پذيرش آداب از ديگران، خواه در مظاهر حيات فردى و خواه در مظاهر حيات اجتماعى است.

«هم‌نشينى، مناسبات و روابط مستمر و شخصى ميان افراد است كه محصول مشابهت آنان در علايق منافع و ديدگاه‏‌هاست و آن را بايد درباره گروه‏‌هايى به كار برد كه به دليل شباهت‌هايى به يكديگر پيوند مى‏‌خورند و با هم نشست و برخاست دارند.» (همان/193)

در ميزان تأثير پذيرى هم‌نشينان از آداب و شيوه‏‌هاى زندگى فردى و اجتماعى يكديگر، مقدار و عمق ارتباط و اختلاط و مقدار ارزشى كه براى هم در نظر دارند، نقش دارند.

انسان‌ها، از رهاورد هم‌نشينى با نيكان و بدان، به آثار و بركات، يا پيامدهاى خوب و بد دچار و از درجات بهره‌مند يا به دركات مبتلا مى‌‏شوند. از اين رو، تعاليم قرآن و عترت در اين باره بيانات و توصيه‏‌هايى دارند.

منبع: نشریه حوزه، شماره 174.

 

 

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین