وقتی نگاهی تاریخی به سیر تخریب و ترور شخصیتی برخی از خادمین و پیش قراولهای تاسیس و قوام انقلاب اسلامی میاندازیم، متوجه شاخصههای مشترکی میان همه آنها میشویم که خود بیانگر علل اصلی این گونه هجمهها بوده است.
شاخصه هایی که اگر در بطن شخصیت و رفتار این افراد وجود نداشت طبیعتا قوام ارکان حاکمیت نظام دچار تزلزل و سستی میشد. میزان هجمههای گسترده معاندین خارجی و مخالفین(منتقدین) داخلی به شخصیت هایی که لقب عمار انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را به یدک کشیده اند، در حدی بوده که برخی از اقشار خاکستری و افراد غیر سیاسی جامعه را همراه خود کرده و آنها نیز بدون هیچ گونه غرض ورزی و عداوتی، تهمتها و تخریب شخصیتی سرو قامتان نظام جمهوری اسلامی را تکرار مینمایند. ظلمی که به این شخصیتها به واسطه تهمتها و تخریبها وارد گردیده موجب شده تا آنها را با نام مظلومین انقلاب اسلامی نام نهند. دو تن از مصادیق اصلی عمارین انقلاب اسلامی شهید مظلوم دکتر بهشتی در اوایل انقلاب و آیت الله احمد جنتی در دهه کنونی میباشد.
حال به شاخصههای مشترک مظلومان انقلاب اسلامی که سبب کینه دشمنان خارجی و مخالفین داخلی گردیده اشاره مینماییم:
الف) ساده زیستی: در شرح زندگی شهید بهشتی آمده است که همسر وی با ارث پدری خود فرشی را خریداری کرده بود. شهید بهشتی رو به همسرشان کرده و گفتند: (این حق شماست که فرش خریداری کنید ولی زندگی من به سبک طلبگی است). همین امر موجب شد که همسر شهید بهشتی خودشان فرش را بفروشند. به گفته نزدیکان آیت الله جنتی، زندگی وی با خانه ای قدیمی و پراید دست دومی سپری میشود و چنین زندگی ای از اول انقلاب تا به امروز در منش اجتماعی آیت الله ادامه داشته است.
در هر دو وهله زمانی زیست شهید بهشتی و آیت الله جنتی، برخی از مسئولین نظام که به موقعیت و ساده زیستی حضرات (و به تبع این ساده زیستی، محبوبیت ایجاد شده) حسادت ورزیده اند همواره سعی در تخریب شخصیت آنها با دروغ پردازی و ترویج شایعات مکرر نموده اند. در همین راستا اپوزیسیون خارج نشین که همواره به دنبال تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده اند با مشاهده این ساده زیستی (که اقشار متوسط به پایین جامعه را همراه خود میکند) چون ادله متقنی برای نفی یاوران انقلاب پیدا نکرده اند، اقدام به عملیات روانی و شایعه پراکنی میکنند.
ب) سپر دفاع ولی فقیه زمانه: در اوایل انقلاب عده ای جلوی دادگستری شعار مرگ بر بهشتی میدادند، یکی از نزدیکان آیت الله بهشتی پرسید که چرا از امام خمینی(ره) خواستار پاسخ به این افراد نمیشوید؟ شهید فرمودند: قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم بلکه ما سپر بلای امام هستیم. در زمانه فعلی وقتی برخی رجال سیاسی داخلی و رسانهها با ادله مختلف خواهان انتقاد به اصل حاکمیت نظام و ولایت فقیه هستند ولی توانایی چنین کاری را ندارند، نزدیکترین فرد به رهبری و انقلاب را که آیت الله جنتی میباشد، مورد هجوم و نقد قرار میدهد. با وجود همه این تهمت ها، آیت الله جنتی هیچ گاه از تریبونهای مختلفی که در اختیار داشته در مقام دفاع از خود قرار نگرفته و در واقع سپر دفاع مقام معظم رهبری بوده است.
پ) صراحت در بیان و قاطعیت در عمل: علی قائمی از اعضای سابق مجلس خبرگان رهبری در خاطرهای نقل میکند: "از یکی از جلسات مجلس خبرگان که در آن جلسه آقای بهشتی درباره اداره مالی مجلس نظرخواهی کردند. یکی از آقایان از جا برخاست و گفت: «کل هزینه مجلس خبرگان را من میدهم» آقای بهشتی با کمال صراحت و بیباکی فرمودند: «از کجا آقا؟» جواب داده شد: «از سهم امام. وی بسیار ناراحت شد و گفت: «سهم امام متعلق به آحاد مردم است، بنشینید آقا!» و این را به کسی گفت که آدمی نبود که بشود به او گفت بنشین آقا. طبیعتا چنین صراحتی در دفاع از بیت المال (به عنوان یکی از اهداف اصلی تاسیس انقلاب اسلامی ایران) توسط آیت الله شهید موجب رنجش برخی از شخصیتهای سیاسی داخل نظام گشته و بذر اختلاف در درجه اول و خصومت در درجه دوم را ایجاد نموده است. در حال حاضر نیز آیت الله جنتی در همه برهههای زمانی و در تمام مسئولیت هایی که داشته اند به خصوص در شورای نگهبان، با صراحت نظرات خود را که منطبق بر آرمانهای انقلاب اسلامی بوده بدون هیچگونه عافیت اندیشی برای خود بیان کرده اند.
سخنرانیهای وی به عنوان امام جمعه موقت تهران پیرامون حوزههای مختلفی همچون پرونده هسته ای، عملکرد دولتها و هشدارهای وی به ارگانهای مختلفی که در معرض انحراف قرار دارد، همواره صریحترین اظهارنظرهای سیاسی را در بین رجال سیاسی به خود اختصاص داده است. در مقوله برگزاری انتخابات و احراز صلاحیت کاندیداهای جناحهای مختلف سیاسی، موضع آیت الله همواره بدون مصلحت اندیشی و ترس از عاقبت برخی رد صلاحیت ها( که از نظر قانون اساسی مستحق رد صلاحیت میباشند) صورت گرفته به نحوی که میتوان عملکرد وی در شورای نگهبان را قاطعترین موضع ارکان حاکمیتی نظام جمهوری اسلامی دانست. طبیعتا این قاطعیت و عدم نرمش در برابر لابی گریهای سیاسی موجب رنجش برخی از مسئولین سیاسی شده و همین امر موجبات تقابل برخی احزاب و شخصیتها را با وی بوجود میآورد.
ت) مرزبندی مشخص با مخالفین تئوریک نظام جمهوری اسلامی و روشنگری مداوم: آنچه از چهره شهید بهشتی در رسانه ملی در اذهان مردم باقی مانده، مناظرهها و مباحثههای تئوریک شهیدمظلوم در مقابله با دیالکتیک مارکسیستی و در برخی موارد لیبرالیستی بوده که همین امر موجب شفافتر شدن مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر شبهه افکنیهای مخالفین در برابر افکار عمومی گردیده است. طبیعتا این روشنگریها به مذاق مخالفین نظام خوش نیامده و آنها در صدد جبران این ضعف تئوریک خود بوسیله تخریب شخصیت وی برآمدند.
در زمانه فعلی نیز بیان مواضع روشنگرانه آیت الله جنتی در بزنگاههای حساس و تاریخی نظام همچون فتنه88 و در رابطه با برخی رجال سیاسی استحاله شده، موجب آگاهی هرچه بیشتر مردم در برابر شبهه افکنیهای منتقدین داخلی و معاندین خارجی شده است. طبیعتا همچون اوایل انقلاب در حال حاضر نیز عده ای این نوع روشنگریها را تاب نیاورده و با ابزارهای رسانه ای خود سعی در تحقیر و تخریب چهره آیت الله جنتی بر آمده اند.
سیر تاریخی تخریبها و مظلومیت آیت الله جنتی چگونه صورت گرفت؟
با مروری تاریخی به سیر تخریبهای صورت گرفته علیه آیت الله جنتی، میتوان این هجمهها را به سه بازه زمانی متفاوت تقسیم نمود. اولین بازه زمانی از ابتدای جایگاه وی در مقام دبیر شورای نگهبان رهبری تا پس از مجلس ششم و برگزاری انتخابات مجلس هفتم بوده است.
در این بازه تاریخی میزان هجمهها به وی بیشتر در حوزه شبکههای ماهواره ای ضدانقلاب و شاهنشاهی صورت میگرفته که قصد و نیتشان هدف گیری رکن اصیل شورای نگهبان و به تبع آن دبیر این شورا بوده است، چنین شبکه هایی با برنامههای طنز (و البته سطحی که مورد استقبال مخاطبین قرار نمیگرفت) و همچنین فحاشی سعی در مخدوش نمودن جایگاه و جایگاه نشین داشته اند.
دومین بازه زمانی مختص به مجلس ششم تا برگزاری انتخابات سال 88 و به تبع آن فتنه 88 بوده است. پس از انتخابات مجلس ششم، دوم خردادیهای وارد شده به مجلس، تمام تلاش خود را در تضعیف جایگاه شورای نگهبان در میان ارکان حاکمیت به کارگرفته بودند. این نمایندگان به منظور دستیابی به اهداف خود در صورت عدم کامیابی بوسیله مفاد قانونی، دست به دامان اقدامات فراقانونی شده بودند. در همین برهه زمانی بود که تحصن مجلس و بحث جام زهر به رهبری مطرح گردید و حتی در کلیپی که در رسانهها منتشر شده از زبان بهزاد نبوی(نماینده وقت مجلس و یکی از موسسین طرح تحصن مجلس) سخنانی ناروا نسبت به آیت الله جنتی بیان گردید.
پس از پایان قائله مجلس ششم و در اثنای برگزاری مجلس هفتم، شورای نگهبان با قاطعیت هرچه تمام نسبت به ورود نمایندگانی که تمامیت نظام جمهوری اسلامی را در مجلس گذشته زیرپا گذاشته بودند، جلوگیری کرد و همین امر خصومت برخی از دوم خردادیها را نسبت به وی بیشتر نمود. در همین برهه زمانی بود که به دلیل سیاست فرهنگی باز دولت اصلاحات، دیشهای ماهواره ای در پشت بام خانهها خودنمایی کرده و مردم بیشتری مخاطبین اصلی شبکههای ماهواره ای بودند. با افزایش مخاطبین این شبکه ها، برنامههای ماهواره ای نیز از تنوع گستردهتری برخوردار شده و سعی کردند تا اشتباه گذشته خود را که با فحاشی نسبت به مسئولین موجب محبوبیت بیشتر آنها میشدند، تکرار نکنند و استفاده از نقد و طنز فکاهی را نسبت به عملکرد و شخصیت مسئولین جایگزین برنامههای قبلی نمایند.
در واقع در این بازه زمانی تا انتخابات سال 88 دو عامل احزاب داخلی (برخی تجدیدنظر طلبان) و گسترش شبکههای ماهواره موجب روند فزونی تخریب عمار انقلاب گردید.
سومین بازه زمانی و شاید اصلیترین بازه زمانی پس از انتخابات سال 88 و به تبع آن فتنه 88 به وقوع پیوست. برخی احزاب سیاسی و هم پیالههای خارجی آنها که نسبت به نتایج سال 88 به شدت عصبی بوده و همزمان به عملکرد شورای نگهبان انتقاد داشتند، نوک پیکان خود را به سمت دبیر این شورا نشانه رفتند. در واقع از شهریور سال 89 و با شایعه ساختگی در خصوص بیماری و فوت آیت الله جنتی، پروپاگاندای رسانه ای معاندین نظام دست به کار شدند. نکته حائز اهمیت در این برهه زمانی رشد روز افزون شبکههای اجتماعی در کشور با توجه به کارآیی آنها در تجمع سازی سال 88 بود. در واقع در بازه سوم شبکههای اجتماعی به عنوان مکملی در کنار شبکههای ماهواره ای قرار گرفتند. شایعه فوت وی به سرعت منتشر شده و پس از تکذیب، پروژه جوک سازی کلید خورد. پروژه جوک سازی با موضوع کهولت سن آیت الله جنتی با آن چنان سرعتی در شبکههای اجتماعی، پیامکها و حتی شبکههای ماهواره ای انتشار یافت که اگر چنین رخدادی را بدون مدیریت پشت پرده بدانیم، دچار ساده انگاری مفرط شده ایم. مونتاژ گسترده تصویر آیت الله جنتی بر روی دیالوگهای زننده و یا همراه با تصاویر داخلی به منظور نمایش هرچه بهتر کهولت سن وی، در مدت زمانی کوتاهی به سرعت دست به دست چرخیده و کمتر کسی است که در فضای مجازی به چنین تصاویری بر نخورده باشد.
آنچه از سیر تخریب، عمار انقلاب بیان شده شباهت بسیاری به تهمتهای ناروای ایراد شده به آیت الله بهشتی داشته که برخی وی را متعلق به فرقه وهابیت معرفی کرده و حتی عده ای به وی لقب عامل و جاسوس بیگانه میدادند.
سخن را با کلامی از امام خمینی(ره) پیرامون شهید بهشتی به پایان میرسانیم که طبیعتا چنین سخنانی در وجوه آیت الله جنتی نیز ظهور پیدا میکند. معظم له میفرمایند: "جریان، جریان آمریکایی در مقابل اسلام یک جریانی بود که افراد متعهد نباشند، آنها را از صحنه بیرون کنند و منعزل کنند از مردم. شهید بهشتی همواره چون خاری در چشم دشمنان بودو وجودش سبب انزوای خصم و رسوایی مخالفان بود. آنها خوف این را داشتند که مبادا منطق این عارف عابد و عالم عامل سرکوبشان کند و بیمایگی نظرشان را که در بوق و کرنا کرده اند برملا نماید، اسرارشان را آشکار کند و قدرت پوشالی شان را محکوم به شکست نماید، بدین خاطر همه دشمنان هر کدام به گونه ای و به صورت خاصی به اقدامات علیه او پرداختند."