نام کتاب: سبك زندگى (فرهنگنامه كاربردى مهارتهاى رفتارى و اجتماعى)
نویسنده: دكتر محمّد دشتى نيشابورى
انتشارات: مشهد، نشر بشكوه، چاپ اوّل، 1392، 660 صفحه.
در اين فرهنگ، مطالب بر پايه ترتيب الفبايى سامان يافته است و ديگر آن كه موضوع در همه مطالب آن ملاحظه شده است.
نويسنده در تعريف فرهنگ مى نويسد:
«انديشه ها، آداب، رسوم، معارف، رفتارهاى پسنديده و كنش و واكنش هايى كه زندگى را خوشتر و آرامتر مى سازد و انسان ها را به سوى سعادت و آسايش بيشتر سوق مى دهد و آنان را شايسته گفت و گو و انس پايدار با معبود كريم مى كند. (سبك زندگى -فرهنگ نامه كاربردى مهارت هاى رفتارى و اجتماعى دكتر محمد دشتى نيشابورى /17)
در اين اثر كوشيده شده است تا مخاطبان به خواصّ يا عوام، محدود نشوند و همگان، به فراخور درك و دانش خود، از مطالب آن بهره مند گردند.
اين فرهنگ موضوعى، داراى 600، مدخل در زمينه اخلاق، آداب و سُنن و مهارت هاى زندگى است.
مدخل هاى فرهنگ، كه با «آداب معاشرت – آموزش» آغاز و با «يلدا» پايان يافته و عنوان انگليسى هر كدام ذكر شده، بسيط و به طور غالب دو بخشى است كه «يا رابطه اصلى و فرعى دارند يا يكى مصداق ديگرى است و يا اگر معكوس شوند، رابطه اضافى بينشان برقرار خواهد شد.» (همان /18)
نويسنده، انگيزه اصلى خود را در تدوين اين فرهنگ، احساس عميق نسبت به ادب و اخلاق دانسته است. وى بر اين نظر است كه:
«انسان قرن بيست و يكم، به فضايل اخلاقى و آداب انسانى بسيار نيازمند است... ما هم به اخلاق محتاجيم و هم به آداب و هم به يادگيرى بسيارى از مهارت هاى فردى و اجتماعى، تا بتوانيم به سوى آرمان هاى والايى كه در پيش داريم، بهتر و استوارتر گام برداريم. بشر امروز به جايى رسيده است كه به جاى خداوند، بت هايى از جنس علوم زمانه را مى پرستد... پيوسته گرفتار عقل ابزارى و منفعت انديش خويش است، خود و تمدّن اش را در تناقض هاى بى شمارى غرق كرده و با سرعتى شگفت آور، هويت اصيل انسانى و فطرت پاك الهى اش را در معرض سخت ترين بيماري هاى كشنده و بى درمان قرار داده است. بشر متكبّر امروز در هدف ها، انگيزه ها، انديشه ها و روش ها، به كلّى ديگرگون شده است، با تكيه بر پندارهاى خويش مى كوشد به عالَم غيب پشت كند و سَرِ ايمان و عشق برين را در پيشگاه عقل زمينى خويش بِبُرد و انسانيت برآمده از تلاش پيامبران و اولياى برتر خداوند را در گرداب ها و باتلاق هاى پديد آمده از تمدّنى كر و كور و بى شعور، به دست نابودى سپارد. او به خيال خام خويش مى خواهد لباس اسطوره بر تن انسانيت بپوشاند و به موزه تاريخ اش بسپارد.» (همان /8)
نويسنده، توانايي هاى اخلاقى ايرانيان را بسيار اندك مى داند و يادآور مى شود كه در اين باره كارنامه خوبى ندارند.
از اين روى، تاكيد مى ورزد كه بايد به مدد خداوند سبحان و با همّت و پشتكار، بنايى نو، بنياد نهاده شود و اين كار در سه مرحله و با سه گام به انجام مى رسد:
در گام نخست، آراسته سازى خود، به بهترين زيورهاى عقلانى، اخلاقى و ايمانى.
در گام دوّم، نهادينه سازى اصول و مهارت هاى اخلاقى در سطحى گسترده از رفتارهاى فردى و اجتماعى.
«به عبارت ديگر، در مرحله دوّم ما به يك جهاد عظيم ملّى براى نهادينه كردن و عموميت بخشى اصول اخلاقى و آداب اجتماعى در سراسر جامعه، بخصوص در بخش مرتبط با دولت و حكومت نيازمنديم.» (همان /11)
و در اين باره، به نقش رسانه ها در هدايت حركت عمومى جامعه به سوى هدف هاى برنامه ريزى شده توجّه داده شده است:
«رسانه هايى كه در نقدِ اخلاقى اصحاب قدرت از آزادى عمل شايسته اى برخوردار باشند; چرا كه بداخلاقى هاى بزرگ، كه سرچشمه ديگر رذايل اند، هميشه از كانون هاى دانش، قدرت و ثروت كه دست توسّل بر داشته هاى خويش مى زنند، نشأت مى گيرد.» (همان)
به نظر نويسنده، پس از فراهم آمدن توفيق نسبى مطلوب در دو گام پيشين، آن گاه مى توان براى ترويج فرهنگ و آداب شايسته خود، به تلاش برخاست.
نويسنده اميدوار است كه جاى خالى اثرش در همه كتابخانه ها و منازل ايرانيان فرزانه و فرهيخته پُر شود و مجموعه اى منظّم و كاربردى پديد آورد كه گره گشاى مسائل همه مشتاقان اخلاق، آداب و سُنَن و مهارت هاى زندگى باشد.
تابان تر شدن چراغ كم فروغ «ارتباط گفتارى خانواده»، با محور بحث و گفت و گو قرار گرفتن بخش هاى بسيار اين كتاب، از اميدهاى ديگر مؤلّف است.
منبع: نشریه حوزه، شماره 174.