از جمله شیوه های نفوذ آنان در میان اهل سنت، تطمیع است. گاهی تطمیع در میان عالمان و بزرگان است و گاهی نیز در میان عموم مردم می باشد. وهابیت با حربه تطمیع بزرگان، در پی به دست آوردن نفوذ در میان سران قبایل هستند که این کار راه را برای تاثیرگذاری بر یکایک اهالی قبیله هموار می سازد. ایوبی [۱] یکی از مخالفان وهابیت در این باره می نویسد: «وهابیت می کوشد، مردم، عشایر... و هر فرقه ای را که تابع رهبرشان اند، رئیس شان را تحت فرمان آورد. آن ها با حیله بخشش هدایا و پول ها و همراهی در برخی عقاید خرافی سعی دارند آن ها (سران نامبرده) را استخدام کنند تا با همراهی آن ها مردم را به گمراهی وادارند». [۲] متاسفانه گاهی برخی از مراکز علمی و عالمان دینی نیز در دام ثروت وهابیت و سلفی ها افتاده اند. شمس الدین سلفی وهابی می گوید که گروه های قبوری و تصوف با این که دولت ها و دانشگاه های سلفی را مکروه (بد) می شمارند، اما چگونه برای رسیدن به خیرات مادی برای دوَل سلفی سر خم می کنند.[۳]
اما گستره تطمیع شامل مردم فقیر نیز می گردد. وهابیان برای دعوت به وهابیت، حیله هایی به کار می برند که مهم ترین آن ها جذب مردم با طلا، نقره و عطای اموال و پول های بسیار برای پیروان خویش است.[۴]
دومین شیوه نفوذ وهابیت در میان اهل سنت، توسل به حیله است. آنان گاهی با حیله فریب در صدد برطرف کردن عنوان مسلمانی از مسلمانان می باشند. [۵] عبدالرحمن نجدی که گردآورنده نامه های محمد بن عبدالوهاب است، می نویسد: «هر شهری که شرک در آن ظاهر شد و محرمات علنی گردید و شعار دین در آن تعطیل شد، بدون تردید آن شهر، شهر کفر است و گرفتن دارایی های آن شهر و ریختن خون های اهل آن رواست». [۶] این کلام بسیار مکارانه است. چرا که منظور عبدالرحمن نجدی از شرک، آثار بزرگان و بارگاه های ایشان است که او آن ها را شرک تصور کرده است و این در حالی است که مسلمین از دیرباز به این بارگاه ها با دید تقدس و تبرک نگاه می کردند و نه تنها آن ها را مظهر شرک نمی دانستند، بلکه در حوزه توحید جای می دادند. این حیله فریب است که اینچنین بر کلمات عبدالرحمن نجدی نقش بسته است که با این کلمات وی در مظان تکفیرگرایی قرار نگیرد. ایوبی درباره حیله وهابیت می نویسد: «از حیله های عجیب وهابی ها برای جلب محصلان این است که ابتدا در مسائل فقهی می گویند که به کتب فقهی متاخران نیازی نیست». سپس می گویند که امام اعظم ابوحنیفه به احادیث پیامبر رجوع می کرده و کلمات خود را از ایشان می گرفته است، پس لازم است که کتاب های حدیثی را تحقیق کنیم و بررسی کنیم که آیا اقوال ابوحنیفه با احادیث سازگار است. سپس می گویند که شناخت احادیث از این جهت که ناسخ و منسوخ و... دارد عمر طولانی می طلبد، پس باید در قرآن نظر کنیم.[۷]
یکی از دیگر از شیوه های نفوذ وهابیت در میان سنی مذهبان، دروغ است که در حوزه های مختلف جاری می شود. وهابیان با نسبت تشیع به اهل سنتی که با تمام قدرت در برابر آنان ایستاده اند به دنبال کم رنگ کردن چهره مخالفان خود هستند. زینی دحلان یکی از علمای بزرگ اهل سنت و زمانی مفتی شافعی مکه بوده است که امروز با عنوان رافضی (شیعه) از جانب بزرگان وهابی خوانده می شود. مثلا نورستانی [۸] درباره زینی دحلان که مخالف فرقه وهابیت بود، می نویسد: «از بسیاری از علمای مورد اعتماد، شنیده ام که می گفتند دحلان رافضی بود، اما مذهب خود را از روی تقیه مخفی می کرد».[۹]
از انواع دیگر نفوذ وهابیان در میان مسلمانان تصرف در کتب است. نظام آموزش و پرورش حوزه های علمیه بر پایه کتبی است که امروزه متاسفانه برخی از آنان دستخوش تحریف وهابیان واقع شده است. مثلا ایوبی می نویسد: «حاشیه بر کتاب عقاید، محمل و مرکب شرک و کفر شده است و افعال جایز اجماعی مذاهب اربعه را شرعی نمی داند».[۱۰]
گاهی نیز وهابیت با حذف برخی عبارات در پی کسب آبرو برای خود می باشند. مثلا شیخ احمد صاوی در ذیل آیه «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلىَ ءَاثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُواْ بِهَاذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا[کهف/] گويى مىخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند!» بیان میکند: «گفته شده است که این آیه در خوارج است و الان در نظایرشان یعنی فرقه ای که در حجاز به نام وهابیت است، بارز است».[۱۱] اما روایت صاوی در نسخه های امروزی این کتاب موجود نیست و با اطمینان باید گفت که دست وهابیت در حذف این عبارت آشکار است.
اما ترفندی دیگری که وهابیت برای گستره نفوذ خود در میان اهلسنت از آن استفاده میکنند؛ علی رغم اینکه برخلاف مبنای خودشان است، تقیه است. ایشان با نقاب مذهبی خود را در میان اهل سنت جا داده و با احترام به بزرگان، به تدریج راهی برای نفوذ بیشتر را فراهم می کنند. ایوبی میگوید: «ملا طاهر در موضع دیگر کتابش می گوید که دارالعلوم حقانیت دارد! من می گویم این تعبیر نیز تقیه است و الا همه علمای دار العلوم دیوبند سنی های اهل سنت و جماعت مقلدند».[۱۲] بجاست که مسلمانان دنیا، شیوه های نفوذ وهابیت را در میان خودشان را فرا گرفته و آن ها را رصد کنند و در زمان لازم واکنش بسیار خوبی نشان دهند.[۱۳]
پینوشت:
1) وی شیخ ابوالفضل عبیدالله ایوبی کندهاری حنفی است. کتابش سیف الکندهاری علی عنق السلفی نام دارد. او این کتاب را علیه وهابیت نوشت. در این کتاب ۷۰ اثر را نام میبرد که علمای اسلام در رد وهابیت تالیف کردهاند.
2) ایوبی، محمد عبیدالله، سیف الکندهاری علی عنق السلفی، کویته، کانسی رود بلوچستان، مکتبه اهلالسنه و الجماعه، بیتا؛ ص۱۶۰.
3) شمس الدین سلفی، جهود علمای حنفیه لابطال عقائد القبوریه، دار العصمیعی، چاپ اول، ۱۹۹۶م، بیجا؛ ج۱، ص۳۰.
4) ایوبی، محمد، همان، ص۴.
5) عبدالرحمن بن قاسم، درر السنیه فی الاجوبه النجدیه، چاپ سوم، ۱۴۱۷، بیجا؛ ج۹، ص۲۵۷.
6) همان.
7) ایوبی، محمد، همان؛ ص۱۱۲-۱۱۴.
8) وی از چهرههای معاصر غیر مقلد ولایت نورستان به شمار میرود. وی اکنون مدیر جامعه اثری پیشاور است. الششری، صالح، شمشیر بران بر گردن دحلان، ترجمه: ابوعمر عبدالعزیز النورستانی، پشاور، المکتبه السلفیه و المسجلات الاسلامیه نزد الجامعه الاثریه اثرآباد، بیتا؛ ص۲.
9) الششری، صالح، شمشیر بران بر گردن دحلان، ترجمه: ابوعمر عبدالعزیز النورستانی، پشاور، المکتبه السلفیه و المسجلات الاسلامیه نزد الجامعه الاثریه اثرآباد، بیتا؛ ص۳۲.
10) ایوبی، محمد، همان، ص۴.
11) حریف، چهره واقعی محمد بن عبدالوهاب نجدی و مذهب وهابیت، چاپ اول، ۱۳۹۳؛ ص۴۷۳. استاد حریف از شخصیتهای معاصر است که با همکاری عبدالرحمن احمد زی، دو جلد کتاب نوشته است؛ یکی به نام چهره واقعی محمد بن عبدالوهاب نجدی و مذهب وهابیت در ۵۰۷ صفحه و دیگری به نام بیایید تا صراط المستقیم را بشناسیم در ۶۱۵ صفحه.
12) ایوبی، محمد، همان، ص۱۲۷.
13) برگرفته از مقاله شیوههای وهابیت در مخالفت با اهلسنت، قم، موسسه دار الاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج۱۷، ص۷۱..
منبع: سدید