امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سهشنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد. آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، امامت شیعیان را عهدهدار بوده است. امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولیدبنعبدالملک و نیز خلافت سلیمانبنعبدالملک و عمربنعبدالعزیز و یزیدبنعبدالملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشامبنعبدالملک وفات یافت.
چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟
در «فصولالمهمه» آمده است: آن حضرت را بدین لقب میخواندند، زیرا علوم را میشکافت و باز میکرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم» و در قاموس گفته شده است: محمد بن علی بن حسین را باقر میخواندند چون در علم تبحّر داشت. در لسانالعرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر میخواندند چرا که علم را میشکافت و به اصل آن پی میبرد و فروع علم را از آن استنباط میکرد و دامنه علوم را میشکافت و وسعت میداد. ابن حجر در صواعق مینویسد: «او را باقر میخواندند و این کلمه از«بقر الارض»اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را میشکافد و مکنونات آن را آشکار میکند. زیرا او نیز گنجینههای نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوتهنظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار میکرد.»از این رو دربارهی وی گفته میشد که آن حضرت شکافنده علم و جامع آن و نیز آشکارکننده و بالا برنده علم و دانش است. شیخ صدوق در عللالشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر میگفتند؟ گفت: «چون علم را میشکافت و اسرار آن را آشکار میکرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفتهاند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (ع). محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.
فاطمه، مادر امام باقر علیهالسلام
مادر امام باقر علیهالسلام، حضرت فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیهالسلام بود که آن حضرت را ابنالخیرتین و علوی بین علوبین مینامیدند. از دعوات راوندی نقل است که روایت شده از حضرت امام باقر علیهالسلام که فرمود: روزی مادرم در زیر دیواری نشسته بود که ناگاه صدایی از دیوار بلند شد و از جا کنده شد. خواست که بر زمین افتد، مادرم به دست خود اشاره کرد به دیوار و فرمود: «نباید فرود آیی». راوی از حضرت صادق علیهالسلام روایت کرده که روزی آن جناب یاد کرد جدّهاش مادر حضرت امام محمد باقر علیهالسلام را، و فرمود:
کانت صدّیقة لم یدرک فی آل الحسن مثلها.
جدّهام صدیقه بود و در خانواده حضرت امام حسن علیهالسلام زنی به درجه او نبود.
عبدالرحمان بن حجاج گويد: امام صادق (ع) فرمود: محمد بن منكدر مىگفت: فكر نمىكردم كه على بن الحسين (امام سجاد) جانشينى بگذارد كه در فضيلت مثل خودش باشد تا محمد بن على (امام باقر) را ديدم، خواستم او را موعظه كنم، او مرا موعظه كرد. يارانش گفتند: جريان از چه قرار بود؟ گفت: در وقتى كه هوا گرم بود به بعضى از نواحى مدينه رفته بودم، محمد بن على (ع) را ديدم، مردى تنومند بود، به دو نفر غلام سياه... تكيه كرده بود، پيش خود گفتم: اين مرد بزرگى است از بزرگان قريش، در اين ساعت، در اين حال، در طلب دنيا!! اى نفس! گواه باش كه او را موعظه خواهم كرد.
پيش رفتم و سلام كردم، جواب سلام را داد در حالى كه از خستگى به سختى نفس مىكشيد و عرق مىريخت، گفتم: أَصلحكَ اللّه تو بزرگى از بزرگان قريش هستى. در اين هواى گرم در اين حالت عرقريزان، در طلب دنيا!! اگر اكنون مرگ شما را دريابد در چه حالى خواهيد بود؟!
امام به شنيدن اين سخن، غلامان را رها كرد و به ديوار تكيه داد و فرمود: به خدا قسم اگر در اين حال اجلم فرا رسد، در طاعتى از طاعات خدا مرگم رسيده است خودم را از محتاج بودن به تو و امثال تو حفظ مىكنم. من در صورتى از مرگ مىترسيدم كه در معصيتى از معاصى خدا، اجل مرا دريابد.
گفتم: خدايت رحمت كند، خواستم تو را موعظه كنم ولى شما مرا موعظه فرموديد. (ارشاد مفید، ص 247)
سر دلبران در حدیث دیگران
ابن حجر از علمای اهل تسنّن دربارهی امام (ع) میگوید: او را از این حیث باقر گفتند که همچنان که زمین را میشکافند تا گنج و معادن و منابع و جواهر ارزشمند آن را کشف و استخراج کنند، او نیز زمین علم را شکافت و دقایق و حقایق احکام را آشکار ساخت، لذا او را باقر علم و جامع و ناشر علم و بلند گرداننده آن گفتند و این نکتهای است واضح که جز بر کور دلان مخفی نماند.(اعیانالشیعه، ج 1، ص 65)
محمد بن طلحه شافعی درباره امام (ع) میگوید: محمد بن علی، ابو جعفر، باقرالعلوم، شکافنده دانش و جامع و ناشر علم بود. قلبش پاکیزه، علمش بالنده، نفسش طاهر و اخلاقش شریف بود. عمرش را در اطاعت خداوند سپری کرد و به عالیترین درجات تقوا راه یافت.(سیرةالائمة اثنیعشر، ج 2، ص 191)
ذهبی میگوید: محمد بن علی از کسانی بود که بین علم و عمل، آقایی و شرف و نیز بین وثاقت و وزانت، جمع کرد و صلاحیت برای خلافت داشت.(سیرةالاعلامالنبأ، ج 4، ص 402)