رمضان سال 1370 بود. برای سپاه انصار 10 نفر روحانی میخواستند. مسئولین اعزام گفتند: اگر رفتید و نتوانستید برنامه اجرا کنید جایی برای برگشت ندارید. اولین نفری که ثبت نام کرد من بودم.
به پادگان تربت جام رفتم. در آنجا حدود 200 سرباز بودند که سطح سوادشان از بیسواد بود تا دکتر و مهندس. ديدم مسئول آموزش ساعت 7-9 رابرای آموزش نظامیگذاشته بود و ساعت 9-11را برای آموزش عقیدتی. گفتم: این برنامه به درد من نمیخورد، چون اگر سربازها اول آموزش نظامی ببینند خسته میشوند.
از آنها خواستم ساعت کلاس را تغییر بدهند. ابتدا طفره رفتند ولی با اصرار من سرانجام قبول کردند. من هم کلاس را به سه دسته زیر دیپلم، دیپلم و بالاتر از دیپلم تقسیم کردم و توانستم سربازها را تا حدوی جذب کلاس کنم.
نقل خاطره از حجتالاسلام حسنی
منبع: گوهرهای تبلیغ، سید محسن میرسندسی