کد خبر: 54096258
تاریخ انتشار: یکشنبه 20 تير 1395
خانه » حواشی » رسالت » نامه عجیب و تغییر تصمیم
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
پایگاه فرهنگی تبلیغی رسالات :

پس از ورود به ترکیه و استقرار در شهر استانبول، وضعیت نامناسب اجتماعی و وجود مفاسدی هم چون بی حجابی و کنترل شدیدی که کنسولگری ایران در استانبول در خصوص تبعید حضرت امام بر نمازگزاران مسجد اعمال می کرد، مرا از این سفر پشیمان ساخت و تصمیم گرفتم به ایران برگردم، اما قبل از ...

به گزارش چی 24 به نقل از رسالت:
 
 

 

 

آیت الله احمد صابری‌ همدانی در بیان خاطرات خود در سفر تبلیغی‌‌اش به ترکیه می‌‌نویسند:

در سال‌ تبعید امام خمینی رحمت الله علیه به ترکیه، با دعوت عده ‌ای از مسلمانان این کشور، مقدمات سفر من به آن‌ جا، جهت تبلیغ امور دینی فراهم شد و من عازم این کشور شدم.

پس از ورود به ترکیه و استقرار در شهر استانبول، وضعیت نامناسب اجتماعی و وجود مفاسدی هم ‌چون بی‌ حجابی و کنترل شدیدی که کنسولگری ایران در استانبول در خصوص تبعید حضرت امام بر نمازگزاران مسجد اعمال می ‌کرد، مرا از این سفر پشیمان ساخت و تصمیم گرفتم به ایران برگردم، ‌اما قبل از عمل کردن به این تصمیم،‌ نامه ‌ای برای مرحوم آقای گلپایگانی فرستادم و در آن مشکلم را طرح کرده و بیان نمودم که با وضعیتی که در این جا حاکم است، ماندن برای من مشکل است و می‌ خواهم برگردم.

چندی بعد، ‌نامه ایشان در کتابخانه‌ی مسجدی که خودم تأسیس کرده بودم،‌ به دستم رسید. مرحوم گلپایگانی در سطر سوم یا چهارم نامه ‌اش پس از احوالپرسی و تعارفات معمول نوشته بود: صابری، آن‌ جا جای خدمت به اسلام است، ‌استقامت کن. این جمله را که به نظر می ‌رسید برجستگی مختصری نسبت به سایر جملات دارد، یک ‌بار دیگر هم مرور کردم و سپس نامه را روی میز گذاشتم و برای اقامه نماز ظهر و عصر روانه‌ مسجد شدم.

بعد از نماز دوباره به کتابخانه آمدم تا نامه را بردارم و به منزل ببرم. پاکت را برداشتم و باز نامه را درآوردم و شروع به خواندن کردم، ولی با تعجب دیدم که از آن جمله خبری نیست. مرور دوباره‌ نامه هم نتیجه ‌ای نداد. این موضوع به طور کلی وضعم را در هم ریخت و دگرگونم کرد.

با مقداری فکر و تامل به این نتیجه‌ الهام بخش رسیدم که امام زمان عجل الله تعالی فرجه به این سفر عنایت دارد و وجود نازنین و مبارکش راضی است و می ‌خواهد که من این‌ جا بمانم. این نامه و جمله ‌ای که مشاهده کردم و خواندم، در ضمن گویای بزرگی و عظمت مرحوم آیت الله گلپایگانی هم بود. به همین خاطر نامه ‌ای به آن مرحوم نوشتم و موضوع را خاطر نشان کردم و بعداً که به ایران برگشتم، در یکی از سخنرانی‌ هایم که در مجلس ختمی در گوگد گلپایگان ایراد کردم، آن را گفتم، اما خود آقا از ذکر این قضیه راضی نبود، لذا از من خواست که در جای دیگری تکرارش نکنم.

به هر حال نامه‌ مرحوم آقای گلپایگانی منشأ خیر گردید و باعث شد که من در استانبول بمانم و به اسلام خدمت کنم و بحمدلله این خدمت و تبلیغاتی که در طی سالیان متمادی صورت گرفت به منزله بذری بود که مبدأ و اساس بسیاری از حرکت‌ های اسلامی در ترکیه گردید.

منبع: کتاب خاطرات آیت الله احمد صابر همدانی، سید مصطفی صادقی

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین