به گزارش پایگاه فرهنگی تبلیغی رسالات، مدتهاست که دغدغه رهبر فرزانه انقلاب در بحث سیاست های جمعیتی مورد توجه آحاد جامعه، علی الخصوص کارشناسان و اصحاب علم و فرهنگ قرار گرفته است. با توجه به اهمیت بالای این مسئله و لزوم آگاهی طلاب و مبلغان از آمارهای جمعیتی، ازدواج و طلاق در کشور برای پاسخگویی بهتر به مردم، گفتوگویی با علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور صورت گرفته است که مطالعه و دقت در آن خالی از لطف نیست:
آقای دکتر محزون، به عنوان اولین سؤال لطفاً بفرمایید وضعیت خانواده در طول سال های گذشته در ایران چه تغیراتی کرده است؟
واژه های خانواده و خانوار تفاوت هایی دارند؛ خانوار بیشتر در بحث های اقتصادی مطرح می شود. در بحث های اقتصادی، نیاز است که بدانند واحدهای کوچک اقتصادی از لحاظ اجتماعی به چه شکلی است که نتیجه آن اقتصاد و معیشت خانواده می شود و روی خانوار متمرکز می شوند. در آن جا بحث روابط خویشاوندی برای افرادی که در یک محیط با هم زندگی می کنند، مطرح نیست. در کشور ما با درصد بسیار بالایی، خانوار و خانواده با هم منطبق است؛ زیرا عموماً کسانی که با یکدیگر زندگی می کنند، رابطه خویشاوندی نیز دارند.
برای دانستن این وضعیت، از آخرین آمار مرکز آمار ایران استفاده می کنیم. آخرین سرشماری نفوس در سال 1390 نشان داد که 60.6 درصد خانوارهای کل کشور هسته ای شده اند؛ یعنی فقط زن و شوهر و فرزندان هستند. آن چه قبلاً به عنوان خانوار گسترده مطرح بود، یعنی زن و مرد و فرزندان و پدربزرگ و مادربزرگ فقط 3.8 درصد از خانوارها را تشکیل می دهد. انواع دیگری از خانوار هم وجود دارد مانند خانوار یا خانواده تک والد که 6.9 درصد را شامل می شود. نوع دیگر، خانوار زوجی با رقم 14.6 درصد است. خانوار تک نفره کسی است که به تنهایی زندگی می کند که ممکن است قبل از ازدواج یا بعد از طلاق و فوت همسر باشد که در اینجا واژه خانواده معنی نمی دهد و از واژه خانوار استفاده می کنیم که 7.1 درصد است. خانواده های فرزند سرپرست 0.2 و خانواده ها یا خانوارهای زن سرپرست 12.1 درصد هستند. روند این تغییرات در طول زمان نشان می دهد که خانوارهای هسته ای با روند افزایشی رو به رو بوده است. در دهه 50 خانوارهای گسترده حدوداً 10 درصد بوده و الان کاهش پیدا کرده است و در دهه های گذشته خانوار زوجی کمتر بوده است. تمام این عوامل نشان می دهد تغییر و تحولاتی در ترکیب خانواده در حال وقوع است که از جهات زیادی حایز اهمیت است. خانوارهای زن سرپرست در سال 45، 6.5 درصد بوده و در حال حاضر تقریباً دو برابر شده است.
مطابق آمار ارایه شده، در سال های اخیر میزان ازدواج کاهش پیدا کرده است؛ آیا این موضوع به این معنی است که افراد کمتری در معرض ازدواج قرار گرفته اند؟
به دنبال این تغییرات، پدیده های نوظهوری از جمله تشکیل خانواده در حال وقوع است. آمار تشکیل خانواده و ازدواج متأثر از عوامل مختلفی است؛ از جمله ساختار جمعیتی که هرچه جمعیت جوان تر باشد، انتظار می رود ازدواج های بیشتری صورت بگیرد. بر همین اساس آمارها نشان می دهد که روند ثبت ازدواج قبل از سال 1389 روندی افزایشی بوده و هر سال آمار ازدواج، متأثر از ساختار سنی جمعیت رو به افزایش بوده و رقم آن به 891 هزار می رسد، اما از آن به بعد روند کاهشی شروع می شود که مهم ترین دلیل آن بحث تغییر ساختار سنی جمعیت است که متولدین دهه 60 که بیشترین موالید کشور در آن سال ها بوده، به سن ازدواج رسیده بودند و حالا در حال عبور از پیک سن ازدواج هستیم و طبق انتظاری که در اثر تغییر ساختار جمعیتی داشتیم، شاهد روند کاهش ازدواج هستیم تا جایی که در سال 93، 724 هزار ازدواج ثبت شد.
میانگین سن ازدواج مردان به 28.1 سال و برای زنان 23.5 سال رسیده است؛ درحالیکه در دهه 50 برای مردان 24.1 و برای زنان 19.7 سال بوده است. البته این آمار میانگین کل کشوری است و در مورد کلان شهرها فرق می کند. مثلاً در تهران میانگین سن ازدواج مردان 31 سال و زنان 27 سال، کرج و شیراز مردان 30 سال و زنان 26 سال است. حتی در شمال تهران میانگین سن ازدواج مردان 32 سال و زنان 30 سال و در جنوب تهران در منطقه ری میانگین سن ازدواج برای مردان 28 سال و برای زنان 24 سال است.
یکی از دلایل کاهش نرخ ازدواج، کاهش افراد در معرض ازدواج و دلیل دیگر، تأخیر در ازدواج است؛ یعنی بالا رفتن سن ازدواج باعث میشود افراد ازدواج را به سال های بعد موکول کنند. در نتیجه همان طور که انتظار می رفت، روند ازدواج در سال های بعد کاهشی بوده است.
این آمار شامل ازدواج های مجدد، چند همسری و ازدواج بعد از فوت همسر یا طلاق هم می شود؟
بله؛ هر ازدواجی که ثبت شود، در این آمار قرار دارد که شامل ازدواج های دفعه اول و دفعات دوم به بعد است. دفعات دوم به بعد عموماً پس از فوت یا جدا شدن از همسر اتفاق می افتد.
تحلیل شما از افراد در معرض ازدواج، سن متعارف ازدواج و سن تجرد قطعی چیست؟
سرشماری ها نشان می دهد که چه تعداد افراد در معرض ازدواج هستند. سن متعارف براساس آمار بیشترین ازدواج، در یک رده سنی بیان می شود. آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور در سازمان ثبت احوال نشان می دهد که بیشترین ازدواج مردان بین سنین 20 تا 34 سالگی و برای زنان بین 15 تا 29 سالگی است.
آخرین سرشماری نشان می دهد 11 میلیون و 240 هزار نفر در سنین بالا هستند که هنوز ازدواج نکرده اند؛ یعنی این افراد در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما هرگز ازدواج نکرده اند. از این بین 5 میلیون و 570 هزار مرد و 5 میلیون و 670 هزار زن هستند.
گروه دیگر، کسانی هستند که از سن متعارف عبور کرده اند و قبل از سن تجرد قطعی قرار دارند (سن تجرد قطعی 50 سالگی است)، اما هنوز ازدواج نکرده اند. این گروه یک میلیون و 300 هزار نفر هستند که شامل 320 هزار مرد و 980 هزار زن می شود؛ یعنی زنان هرگز ازدواج نکرده بالای سن متعارف و قبل از تجرد قطعی، سه برابر مردان با این شرایط هستند.
آن هایی که از سن 50 سالگی عبور کرده اند و هرگز ازدواج نکرده اند، 152 هزار نفر هستند که شامل 62 هزار مرد و 90 هزار زن است که زنان 1.5 برابر بیشترند.
این آمارها نشان می دهد که اتفاقاتی در حال وقوع است که به نوعی احتمال تجرد در زنان (هم مجرد قطعی ماندن و هم عبور از سن متعارف ازدواج) را بنابر دلایلی بیشتر می کند. کسانی هم هستند که بدون همسر در اثر فوت یا طلاق هستند و یکبار تجربه ازدواج داشته اند. بدون همسر در اثر فوت 2 میلیون و 652 هزار نفر که مردان 332 هزار نفر و زنان 2 میلیون و 320 هزار نفر هستند. بدون همسر در اثر طلاق نیز 657 هزار نفر است که 214 هزار مرد و 443 هزار زن هستند.
پیشبینی شما از تجرد قطعی دختران و پسران در سال های آینده چیست؟
ما آمارهای رسمی می دهیم و پیش بینی رفتارهای اجتماعی مربوط به ما نیست. اینکه آیا رفتارهای اجتماعی به این سمت می رود که هشدارهای راجع به خطر تجرد قطعی باعث به تأخیر نینداختن ازدواج شان می شود، قابل پیش بینی نیست. آیا ممکن است در اثر عوامل اقتصادی و فرهنگی ازدواج ها به تأخیر بیشتری بیفتد؟
بر اساس روند سال های گذشته می بینیم هر سال میانگین سن ازدواج افزایش پیدا می کند؛ حتی در 9 ماهه امسال هم شاهد افزایش سن ازدواج بودیم که این روند خوب نیست و از طرفی برای دانستن تأثیر هشدارها باید منتظر سرشماری بعدی باشیم تا ببینیم چقدر از جامعه مجردین ما کم شده است.
اگر از 11 میلیون و 240 هزار نفری که در سن ازدواج و هرگز ازدواج نکرده اند به کل خانوار کشور که حدود 21 میلیون است، نسبت بگیریم می توان گفت نسبت به هر دو خانوار، یک جوان ازدواج نکرده و در سن ازدواج داریم.
باید ببینیم اولویت ازدواج چه زمانی برای جوانان محرز میشود تا اقدام به ازدواج کنند. آیا شغل، تحصیلات و تأمین مسکن باید ملاک قرار بگیرند؟ یکی از این موارد بحث تحصیلات است؛ آمارها نشان میدهد که از 11 میلیون و 240 هزار نفر در سن ازدواج و هرگز ازدواج نکرده، 3 میلیون و 990 هزار نفر افرادی با تحصیلات عالی هستند که از این تعداد یک میلیون و 973 هزار مرد و 2 میلیون 17 هزار نفر زن هستند که نشان میدهد حتی زنان دارای تحصیلات عالی بیشتر است.
از لحاظ تعداد جمعیت، به طور کلی تعداد زنان و مردان برابری می کند؟
هرم سنی کشور متقارن است و تفاوت زیادی در سنین مختلف بین زن و مرد وجود ندارد، اما زمانی که حرف از سن ازدواج می شود، این موضوع متفاوت است. در سن متعارف ازدواج، فاصله ای پنج ساله وجود دارد که این برابری را بر هم زده است؛ به این شکل که تا قبل از سالهای 90 گفتند تعداد دختران مجرد رو به افزایش است، اما در حال حاضر این رقم معکوس شده است.
در وضعیت قبل از سال 1390 که هرم سنی متقارن است، با تمرکز روی سن ازدواج، فاصله پنج ساله سن متعارف ازدواج بین زنان و مردان خود را نشان میدهد و حالت ذوزنقه ای هرم سنی، تعداد زنان در سن ازدواج را بیشتر از مردان در سن ازدواج نشان می دهد، اما بعد از سال 1390، هرم های سنی به شکل ذوزنقه برعکس میشود و قاعده آن بالا قرار می گیرد و به علت همین تغییر ساختاری، در حال حاضر مردان در سن ازدواج بیشتر از زنان در سن ازدواج هستند و اگر این روند ادامه پیدا کند، تا سال 98 حتی به 2 میلیون اختلاف می رسد.
پس از آن جایی که در سال هایی تعداد زنان در سن ازدواج و در سال هایی تعداد مردان در سن ازدواج بیشتر می شود، می توانیم بگوییم تعداد کمتر و بیشتر بودن زنان و مردان مجرد چندان نگران کننده نیست؟
نمی توان به این آمار بی اعتنا بود؛ زیرا هرچه سن ازدواج به هم نزدیک تر شود، به تقارن نزدیک تر می شود. زمانی که تعداد یک گروه بیشتر می شود، احتمال مجرد بودن را بالا می برد که به اصطلاح به آن مضیقه جمعیتی ازدواج می گوییم؛ یعنی در سطح کلان، گروهی که جمعیت بیشتری دارد، در مضیقه ازدواجی نسبت به پیداکردن همسر نقطه مقابلش قرار میگیرد؛ در نتیجه تعدادی از افراد، مجرد می مانند و ازدواجشان باید با فاصله طولانی به تأخیر بیفتد؛ زیرا تحول هرم سنی یک تا دو دهه طول میکشد و فرد هم از سن متعارف ازدواج عبور کرده است.
کدام استان ها بیشترین و کدام کمترین آمار ازدواج را دارند؟
برای این که بتوانیم مقایسه درستی انجام دهیم، باید برای استان ها شاخصی در نظر گرفت؛ زیرا در غیر این صورت، استانی که بیشترین جمعیت را دارد، طبیعتاً بیشترین ازدواج را نیز خواهد داشت، اما زمانی که به نسبت جمعیت هر استان تقسیم می کنیم، به ازای هر هزار نفر جمعیت می شود. در کل کشور حدود 9.3 در هزار ازدواج ثبت شده که این رقم در چند سال اخیر رو به کاهش بوده است. کردستان، اردبیل و زنجان نسبت به میانگین کشوری، بیشترین نرخ ثبت ازدواج و البرز، تهران و کرمان نسبت به میانگین کشوری کمترین نرخ ثبت ازدواج را داشته اند.
علت این تفاوت چیست؟
یکی از علتهای آن بحث ساختاری است که شامل استان جوانتر و سالمندتر می شود. دومین علت آن بحث اجتماعی فرهنگی است که به استان های با تأخیر ازدواج بیشتر و کمتر تقسیم می شوند. مثلاً در کردستان، اردبیل و زنجان که بیشترین ثبت ازدواج را دارند، میانگین سن ازدواج پایین تر است که باعث شده شیوع ازدواج بیشتر شود؛ در نتیجه فرزندآوری بیشتر میشود، به تبع آن هرم سنی جوانتر میشود و هرم سنی جوانتر باعث می شود جمعیت در سن ازدواج بیشتر و در نتیجه میزان ازدواج بالا باشد.
در صحبت های تان به بحث چندهمسری اشاره کردید؛ ثبت احوال از وضعیت چندهمسری آماری دارد و رده سنی زنان و مردان در ازدواج های چند همسری به چه شکلی است؟
لزوماً بحث چند همسری مطرح نیست و آماری که داریم مربوط به ازدواج های دفعه دوم به بعد است که اکثر آن ها مربوط به ازدواج بعد از فوت یا طلاق همسر می شود و داشتن همزمان دو همسر، برای ما هم مشهود نیست؛ زیرا در اعلامیه ازدواج سؤال می کنیم که ازدواج دفعه چندم است و سؤالی در رابطه با وجود همسر قبلی نمی شود، اما آمارها نشان می دهد به طور متوسط 3.5 درصد کل ازدواجها در طول سال مربوط به ازدواج های دفعات دوم به بعد است که بین زن و مرد تفاوتهای زیادی وجود دارد. در مردان 4 درصد ازدواجها مربوط به دفعات دوم به بعد است که حدوداً 25 تا 26 هزار ازدواج از کل ازدواجهای سالانه میشود و در زنان 2.9 درصد که 19 تا 20 هزار ازدواج میشود، مربوط به ازدواج دفعات دوم به بعد است.
در مورد رده سنی زنان و مردان در ازدواج دوم به بعد (که اغلب بر اثر فوت یا طلاق همسر است)، میتوان گفت اکثر ازدواجدومیها در دهه سوم زندگی؛ یعنی بین 30 تا 40 سال رخ میدهد.
از هر 4.5 تا 5 ازدواج یک طلاق ثبت می شود
نرخ طلاق نسبت به ازدواج چه میزان است؟
آمار طلاق همواره از دهه 70 به بعد روندی افزایشی داشته است. در اوایل دهه 70 سالانه نهایتاً 30 هزار طلاق ثبت میشد. از اواسط دهه 80 از مرز 100 هزار عبور کرد و آخرین آمار نشان میدهد 163 هزار طلاق در سال 1393 ثبت شده است.
در اوایل دهه 70 ، 6.3 درصد از ازدواجها به طلاق می انجامید. این رقم در اواسط دهه 80 از مرز 10 درصد عبور کرد و نهایتاً در آخرین آمار سالانه در سال 93 به 22.6 رسید؛ به طوریکه می توان گفت از هر 4.5 تا 5 ازدواج یک طلاق ثبت می شود که این موضوع در کلان شهرها به مراتب متفاوت است؛ به طوری که در تهران، مشهد و کرج 34 درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شوند و وجه مشترک این شهرها نیز مهاجرپذیری آن هاست. حتی در شهری مانند مشهد با وجود قداستی که دارد، موضوع مهاجرپذیری، در آمار طلاق تأثیر می گذارد؛ زیرا افراد با شناخت کمتری نسبت به جوامع سنتی تر با یکدیگر ازدواج می کنند و پایداری ازدواج شان پایین می آید.
این درصدها حتی در کلان شهرها هم متفاوت است؛ پس نمی توان گفت بحث های اقتصادی، عامل اصلی طلاق بوده؛ در شمال شهر تهران 57 درصد ازدواج ها به طلاق می انجامد.
دوام ازدواج در طلاق های ثبت شده، هشت سال است
طلاق در سال اول زندگی چه تغییراتی کرده و تحلیل شما از این وضعیت چیست؟
14 درصد طلاق های سالانه را طلاق های سال اول زندگی تشکیل میدهند و 48.5 درصد برای پنج سال اول زندگی است. بهطور میانگین دوام ازدواج در طلاقهای ثبتشده، حدود هشت سال است. روند تغییرات در طول سالهای اخیر برای سال اول زندگی بین 14 تا 15 درصد بوده است که از دلایل آن می توان به مسایلی مانند تابآوری و طلاق توافقی اشاره کرد.
بیشتر طلاقهای سال اول و پنج سال اول در چه سنی است؟
از آن جایی که بیشترین ازدواجها برای در سن مردان 25 تا 29 سالگی و برای زنان در سن 20 تا 24 سالگی است، طلاقهای سال اول هم که یک سال پس از زندگی مشترک انجام می شود، در همان حدود سنی و تقریباً زیر 30 سال است. طلاق های پنج سال اول زندگی هم حدود 30 سالگی انجام می شود.
استان هایی با بیشترین و کمترین میزان طلاق
بیشترین و کمترین طلاق در کدام استان ها ثبت شده است؟
در کل کشور نرخ طلاق 2.1 در هزار است، اما استانهای خراسان رضوی، گیلان، تهران، کرمانشاه و کردستان بیشترین نرخ طلاق را نسبت به میانگین کشوری دارند و سیستان و بلوچستان، ایلام و یزد کمترین نرخ طلاق را نسبت به میانگین کشوری دارند.
بر اساس شاخص نسبت طلاق به 100 ازدواج که 22.6 درصد است، استانهای تهران، البرز، گیلان سه استان اول هستند و سیستانوبلوچستان، ایلام و چهارمحال و بختیاری کمترین طلاق را ثبت کردهاند.
دلیل عمده میزان طلاق در این شهرها به تفاوتهای فرهنگی بازمیگردد؛ یعنی آن هایی که در جوامع سنتیتر هستند، آداب و رسوم و سنت های پیشگیری کننده طلاق، سطح توقعات و ازدواج های به موقع تأثیر خود را روی تفاوت در آمار طلاق می گذارد.
آخرین وضعیت تدوین سیاست های کلی خانواده
چندی پیش اعلام کردید که سیاست های کلی خانواده در دست تدوین است. لطفاً در این خصوص توضیح بفرمایید؛ تدوین این سیاست ها در چه مرحلهای قرار دارد؟ جزییات آن چیست؟
این سیاست ها در مجمع تشخیص مصلحت نظام در دست تدوین است و ما هم یکی از اعضای کارگروه هستیم. جزییات این سیاست ها بعد از تدوین و تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام و ابلاغ توسط مقام معظم رهبری اطلاعرسانی میشود. محوریت موضوع خانواده در تمامی سیاست های اجرایی، برنامهریزیها، قانون گذاری ها و نظامات اجتماعی، از جمله تأکیدات تدوین سیاست های کلی خانواده است؛ یعنی جهت گیری سیاست های کلی خانواده به این شکل است که بند به بند در موضوعات تحکیم خانواده، تسهیل ازدواج، ارتقای معیشت خانواده، کارکردهای خانواده و نقش خانواده در پیشبرد توسعه کار می کند.
وظیفه سازمان ثبت احوال در تدوین این سیاستها چیست؟
سازمان ثبت احوال در بحث رصد اطلاعات کمک می کند که خانواده با آمارها نشان داده شود تا ببینیم دغدغه ها و گره ها در بحث تشکیل و فروپاشی خانواده کجاست.
بحث خوبی که در کشور ما در حال شکلگیری است، سیاست گذاری و برنامه ریزی مبتنی بر شواهد از جمله شواهد آماری است که روش نوین مدیریتی در دنیا به نام مدیریت مبتنی بر شواهد است. شواهد مهم در کشور ما همین آمارهاست که بحث تحولات را تبیین می کنند و می توان به آن ها به عنوان آمارهای رسمی استناد کرد.
در این کارگروه کمک می کنیم که گره ها به خوبی شناسایی شود و تصمیمات در جهت بازشدن گره ها باشد تا خانواده جایگاه خود را پیدا کند.
یکسوم جامعه بدون فرزند یا تکفرزند هستند
درخصوص بحث موالید چطور؟ آخرین وضعیت موالید و فرزندآوری به چه شکلی است و کدام استان ها بیشترین و کمترین موالید را دارند؟ وضعیت تکفرزندی، دوفرزندی و بیشتر به چه شکلی است؟
در 9 ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته، 4.5 درصد رشد موالید داشتیم. بهطور متوسط در هر ساعت، 180 و در هر شبانه روز 4 هزار و 309 ولادت داشتیم.
طبق آخرین بررسی ها در سرشماری سال 90 ترکیب خانواده ها بر حسب تعداد فرزند در کل کشور 14.4 درصد بدون فرزند، 18.9 درصد تکفرزند بود که جمع آن می شود 33.3 درصد؛ یعنی یک سوم جامعه یا بدون فرزند یا تکفرزند هستند.
نکته مهم این است زمانی که این رقم را در دو نسل تقسیم میکنیم، 79 درصد متولدین قبل از 50، حداقل سه فرزند داشتند و 82 درصد متولدین بعد از 50، حداکثر دو فرزند.
برآورد شما از وضعیت فرزندآوری در آینده چیست؟
در مورد آینده میتوان به کلیپ زمستان جمعیتی اشاره کرد که نموداری را نشان می دهد که موالید به سرعت در برخی کشورها کاهش پیدا میکند و کشورهایی را نشان می دهد که 68 درصد خانواده هایشان بدون فرزند هستند.
در حال حاضر 14 درصد خانواده های ایرانی بدون فرزند هستند، اما بخش هایی از نشانه ها و عواملی که در آن کشورها باعث عدم فرزندآوری شده بود، در کشور ما در حال بروز و ظهور است.
روان شناسان و افراد سرشناس دنیا مانند گری بکر که جایزه نوبل اقتصاد دنیا را برده است، در این کلیپ در مورد علل عدم فرزندآوری صحبت کرده اند. یکی از کشورهایی که در سرعت کاهش باروری در این فیلم مثال زده شده، ایران است.
عوامل مختلفی در کاهش فرزندآوری مانند انقلاب طلاق، بحثهای غلطی که می گویند اگر جمعیت زیاد شود بدبخت می شویم و فلاکت میآید، اشتغال زنان، آرمانگرایی، انقلاب جنسی و مطرح شده است.
پس با استناد به این تحلیل ها، این وضعیت را برای کشور ما هم پیش بینی می کنید؟
این یکی از موارد استناد است. در تحلیل های داخلی هم به این موضوع رسیده ایم، اما هنوز جای کار زیادی داریم تا عوامل و ابعاد مختلف را بررسی کنیم. ایران در وضعیت 14 درصد بدون فرزند و 19 درصد تکفرزند است و این فیلم یکی از نمونههایی است که آینده را نشان می دهد.
نگرش خانوادهها باید تغییر کند
راهکار پیشنهادی شما برای برون رفت از این وضعیت چیست؟
باید روی نگرشها کار شود. سازمان همکاری اقتصادی و توسعه که 34 کشور پیشرفته دنیا در آن عضو هستند، گزارشی را در سال 2007 منتشر و سؤالی را مطرح کرد که آیا سیاست ها توانست نرخ ولادت را افزایش دهد؟ دیده بودند که در خانواده های غربی فاصله ای بین باروری واقعی و باروری ایده آل وجود دارد. آنها می خواهند بیشتر بچه داشته باشند، اما بحث های اقتصادی مانند مرخصی های مادر و پدر، تخفیف شهریه مهدکودک و حتی درمان ناباروری مطرح بود که در دستور کار می گذارند و این باعث می شود در نقاطی نرخ باروری شان به سطح جانشینی بازگردد، اما پس از گذشت مدتی، دوباره بهدلیل بحث های نگرشی و ارزشی، نرخ باروری کاهش پیدا می کند.
پس در این زمینه باید در جهت کاهش دغدغههای اقتصادی خانواده هم قدمهایی برداشته شود و این شرط لازم است، اما شرط کافی نیست؛ زیرا تا نگرش عوض نشود، ممکن است خانواده ها وضعیت اقتصادی شان خوب شود، اما اولویت شان فرزندآوری نباشد و روی تجمل گرایی هزینه کنند؛ پس باید علاوه بر سیاست های اقتصادی، روی نگرش ها کار شود.
در غرب ارزش ها به سمتی رفته است که حتی تشکیل خانواده هم در اولویت نیست و برای خانواده جایگزین قرار می دهند؛ مانند بحث ازدواج سپید که ترجمه درست آن هم خانگی و هم باشی است. پس در آن جا به نوعی نظامات ارزشی دچار تغییرات و تحولاتی شده که باید خیلی مراقب این موضوع باشیم.
اشاره داشتید که سیاستگذاری کشور به سمت استفاده از آمارها پیش می رود، در این زمینه با چه مراکزی در ارتباط هستید؟
مراکز تصمیم گیری در جایگاه سیاست گذاری مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، در جایگاه قانون گذاری مانند مجلس و کمیسیون های آن، در جایگاه دولت و در جایگاه قوه قضاییه با ما در ارتباط هستند و از ما آمارها و تحلیل آن ها را می خواهند. علاوه بر آن مراکز پژوهشی، دانشگاه تهران، انجمن جمعیت شناسی ایران، مؤسسه مطالعات جمعیتی، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، مراکز تحقیقاتی حتی در شهرستان هایی نظیر قم که روی بحث خانواده کار می کنند، از اطلاعات آماری ما استفاده می کنند.
و کلام آخر...
هر چه بنیان خانواده مستحکم تر شود، بسیاری از مسایل و مشکلات اجتماعی کمتر می شود. در حال حاضر بیشتر به این سمت می رویم که هسته اصلی جامعه فرد باشد که این موضوع اشتباه است و باید هم چنان خانواده را به عنوان هسته اصلی در نظر گرفت؛ زیرا اگر بخواهیم خانواده را به فرد تبدیل کنیم، به سمت فردگرایی رفته و تفکرات کسی که به فکر منافع فردی خود باشد، با کسی که به دنبال منافع خانواده و جامعه است، بسیار فرق دارد؛ زیرا بیشتر به فکر مسئولیت پذیری و حفظ خانواده است.
منبع: mehrkhane.com