مجله همشهری دانستنیها - نازیلا ناظمی: یوسف سورنی نیا در کرمانشاه به دنیا آمده است. در شهر عمیق ترین و مخوف ترین غارهای ایران. او رکورددار سفر به غار «پرآو» و بیشتر غارها در ایران است که پای کمتر کسی به آنها رسیده است. او مسئول بخش غارنوردی در هیئت کوهنوردی تهران است و شمار سفرهایش به برخی غارهای ایران سه رقمی شده است. او در گفتگو با ما از جزییات علاقه اش به غارنوردی و سفرهایش گفته است.
از اول داستان شروع کنیم؛ چرا غارنوردی؟
- من از بچگی که کارتون های «ژول ورن» را می دیدم، بسیار لذت می بردم. علاقه ام این بود که چکمه بپوشم و بروم توی آب ببینم چقدر عمق دارد. این حس ماجراجویی از بچگی در وجود من بود. چکمه می پوشیدم و توی گودال هایی که موقع بارندگی ایجاد می شد، می رفتم و البته آب هم وارد چکمه ام می شد. بعدها که بزرگ تر شدم، این حس ماجراجویی در من بیشتر شد.
زمانی که در روستا به دیدار پدربزرگم می رفتم، دوست داشتم بروم در بیشه ها و جاهایی که کسی نیست و تنهایی ماجراجویی کنم. در دوازده سالگی به پیشنهاد برادرم رفتم باشگاه جودو و سال ها بعد عضو تیم ملی هم شدم ولی روحیه ام با جودو جور در نمی آمد با این که در این رشته موفق بودم. به خاطر همین رفتم سراغ علاقه ام؛ کوهنوردی و غارنوردی.
غارنوردی و کوهنوردی چه نسبتی با هم دارند؟
به گزارش آکاایران: - با دایی هایم به کوه رفته بودم و یک غار هم پیدا کرده بودیم که روی دهنه اش را برف گرفته بود و یک غار چاهی بود. رفتیم پایین و به چاه اول و پس از آن به چاه بعدی رسیدیم. این باعث شد من بگویم هر طوری شده باید بروم در چاه بعدی و ببینم چه می شود. به خاطر همین عضو گروه های کوهنوردی شدم و بعد از گذراندن دوره های آموزشی به همراه چند کوهنورد دیگر به داخل چاه رفتیم و البته دیدیم خیلی هم عمیق نبوده است.
چطوری غارنورد حرفه ای شدید؟
- سال 79 با تیمی از غارنوردهای تهرانی آشنا شدم که از باشگاه «دماوند» تهران آمده بودند. یکی از اعضای همین باشگاه، آقای «کاظم فریدیان» بود که بعدها به قله «کی دو» (K2)، سخت ترین قله دنیا صعود کرد. با ایشان رفتیم به غار پرآو و آشنایی من با این غار پر آوازه از اینجا شروع شد.
حرفه شما خطرات عجیب و غریبی دارد. مثلا در همین غار پرآو تاکنون پنج نفر کشته شده اند. نمی ترسید؟ چرا آنها دچار حادثه شدند؟ به خاطر بی احتیاطی؟
- بگذارید یک مثال بزنم؛ در سیستم حمل و نقل جاده ای اتفاقات زیادی رخ می دهد. تا زمانی که امکانات و نکات ایمنی به حد استاندارد برسد، از این قبیل اتفاق ها رخ می دهد یا ماشین ایراد دارد یا خود راننده یا جاده. در غار هم همین طور است. قدیم ابزارهای خیلی خوبی نداشتیم، لباس مناسب و دانش کافی نداشتیم و محیط و کارگاه های فنی هم ایجاد نکرده بودیم.
محلی که می رفتیم، ایمن نبود. مثلا ریزش آب روی سر افراد باعث سرمازدگی و به مرور باعث حادثه می شد. بیشتر مرگ و میرهایی که در غار اتفاق افتاد، به دلیل نداشتن اطلاعات و دانش غارنوردی و نداشتن ابزار مناسب بود. در غار «پروا» هم یکسری اتفاق افتاد که باعث مرگ پنج نفر شد.
در سال 65 یک غارنورد مشهدی در چاه های اولیه صدمه دید که با کمک همراهانش از غار بیرون آورده شد اما در حین انتقال فوت کرد. حادثه دوم و سوم سال 89 بود، از بچه های باشگاه دماوند بودند. من هم در این برنامه بودم ولی در یک تیم جداگانه. هر دوی آنها در عمق چهارصد متری دچار حادثه شدند. آقای «امیر احمدی» سرمازده شد و خانم ویکتوریا کیانی راد» در اثر سقوط از ارتفاع حدود ده متری جان سپرد. پیکرهایشان هم همان جا ماند و بعد از چند سال، من و یکی از دیگر دوستان کرمانشاهی (فرزاد باقری) آنها را برای همیشه در همانجا دفن کردیم.
پس اصلا توصیه نمی کنید که اگر کسی برای سفر به کرمانشاه آمد، چون اسم این غارها را هم شنیده است، تصمیم به غارنوردی بگیرد؟
- کسی که می خواهد داخل این غارها برود، باید امکانات و اطلاعات لازم را داشته باشد. در مورد این که چطور گم نشود، درباره نور و موجودات زنده که به آنها آسیب می رساند. چون ما داریم وارد محیط زندگی و خانه این موجودات می شویم. مثلا خفاش های داخل غارها.
این حیوانات بی آزار در فصل زمستان به خواب فرو می روند و برای این که این دوران را پشت سر بگذارند و به فصل گرم سال برسند، مقدار ناچیزی چربی در خود ذخیره می کنند که در مدت زمان خواب زمستانی به مصرف می رسانند، اگر ما باعث بیدار شدن آنها شویم، این ذخیره غذا به مصرف پرواز می رسد و این احتمال وجود دارد که دوام رسیدن به فصل گرم را نداشته باشند. برای غارنوردی باید اطلاعات کسب کنیم؛ اطلاعات درست و علمی.
الان تورهای غارنوردی خیلی زیاد شده است؛ با این نوع طبیعت گردی موافقید؟
- نمی توان در مقابل علاقه و کنجکاوی مردم مقاومت کرد و مانع از ورود آنها به غارها شد. به عقیده من آنها هم حق دارند که محیط های راز
آلود و هیجان انگیز غارها را ببینند اما باید مدیریت شود و این بازدیدها با نظارت کارشناسان امر انجام شود تا آسیب کمتری به غارها وارد شود.
غارها از این نظر به چند دسته تقسیم می شوند و در برخی از آنها ورود غارنوردان و حتی کارشناسان غار هم ممنوع است و این به خاطر حساسیت غار و آسیب بسیار زیادی است که برخی بازدیدکنندگان به غارها می زنند. از نمونه این غارها هم مجموعه غارهای «لاسکو» در جنوب فرانسه، یا «التامیرا» (Altamira) در اسپانیا را می توان نام برد که در آنها تصاویر نقاشی بی نظیری از انسان های عصر حجر قدیم کشف شده است و دم و بازدم بازدیدکنندگان باعث آسیب به این آثار منحصر به فرد و ارزشمند شده است، به خاطر همین بازدید افراد به این غارها و غارهای مشابه با محدودیت زیاد امکان پذیر می شود.
آیا تا به حال داخل غارهایی رفته اید که در آنها به آثار باستانی برخورد کنید؟
- علاقه شخصی من به غارهای عمودی و فنی است. آثار باستانی، نقاشی و ... در غارهایی پیدا می شوند که سکونتگاه هستند و امکان دسترسی گذشتگان به آنها راحت بوده است. در حالی که غارهای مورد نظر و علاقه من بیشتر بکر و دست نیافتنی بوده اند. با این حال در سال های دور ما چند بار به غار «قوری قلعه» در کرمانشاه که غاری افقی و با آب آشامیدنی است، رفتیم و بعدها در قسمتی از دهانه غار با برداشتن لایه های خاک چند خمره و آثار باستانی کشف شد. در چند غار هم با اسکلت یا جمجمه انسان برخورد کرده ایم.
از نظر خیلی ها، غارها اماکن تاریک و ترسناکی هستند و به همین دلیل داستان ها و تخیلات زیادی درباره آنها وجود دارد. هیچ وقت با این قبیل موضوعات روبرو شده اید؟
- هر جایی که تاریک باشد، تبدیل به محلی راز
آلود می شود. تاریکی هم منشأ ترس است. غارها هم به خاطر همین تاریکی، از قدیم جای داستان های ترسناک و راز
آلود بوده اند و ما هم هر وقت به غارهایی می رفتیم که مردم محلی در اطرافش بودند، به چشم انسان های خیلی غیرعادی به ما نگاه می کردند. آدم هایی که کار عجیبی انجام می دهند. من خودم تا حدودی از تاریکی می ترسم ولی هدفی که دارم باعث می شود بر ترسم غلبه کنم.
اهالی، بومی ها و محلی ها چه داستان هایی برای این غارها دارند؟
- داستان های متفاوت، مثلا بعضی می گویند توی این غار نرو، هر کی رفته دیگر برنگشته. مثلا می گویند یک خروس از این سر غار رفت تو و از آن ور کوه آمد بیرون. مثلا اینجا پر از گرگ است یا مثلا می گویند این غار جن دارد و از نام هایی مانند غار جن یا غار اژدها و ... استفاده می کنند.
در میان غارهایی که تا به حال رفته اید، کدام یکی از بقیه ترسناک تر بوده است؟
- غار «قلا» مقداری ترسناک بود ولی مشتاق تر شدم که بروم. داستان پیدا کردن غار قلا این طوری بود که با فراخوانی که به دوستان غارنورد دادم، چند نفری برای شرکت در برنامه اعلام حضور کردند. یعنی با چند نفر به قصد غارنوردی و با یگان های نظامی منطقه، رهسپار کوهستان پرآو شدیم. بعد از یک شب ماندن، روز بعد طبق عادت همیشگی زودتر از همه بیدار شدم و با خودم گفتم قبل از این که بقیه بیدار شوند، بازدیدی کوتاه از منطقه داشته باشم.
در طول مسیر جایی را دیدم که گروهی کلاغ با هم از زمین بلند شدند. به خودم گفتم پشت این صخره بزرگ باید یک چاه باشد و وقتی رفتم روی صخره، اولین چیزی که به خودم گفتم این بود که عجب چاه بزرگی! یک دوری هم زدم ولی خیلی مطمئن نبودم چاه باشد چون برف داشت. ما در سه روز، نزدیک 80 دهانه را به وسیله دستگاه ماهواره ای مکان یاب (جی پی اس) شناسایی و ثبت کردیم. در آخرین روز حضور ما در برنامه که برای شناسایی مقدماتی منطقه در جریان بود، بازدید مختصری از این چاه داشتیم که در همان بازدید متوجه شدیم چاه بسیار عمیقی پیش روی ماست و بازدید کامل آن به برنامه بزرگ تری نیاز دارد.
زمانی که برای اکتشاف وارد این چاه شدیم و من جلوتر از بقیه کار طناب گذاری را انجام می دادم، ترس و هیجان لحظه ای از من دور نمی شد ولی لذتبخش بود؛ طوری که از عمق زیاد چاه غار قلا به وجود آمده بودم. این یک لذت وصف ناشدنی بود که در هیچ کجای دیگر به من دست نداده بود. لذتی آمیخته با ترس و هیجان که آدرنالین انسان را به بالاترین حد می رساند.
گفتید که گاهی تنها غارنوردی کردید. همه غارنوردها این طور هستند؟ وقتی تنهایی به غاری می روید که قبلا کسی نرفته، چگونه نردبان و طناب و وسایل دیگر را به آنجا می رسانید؟
- غارنوردی یک کار تیمی است. تنهایی غارنوردی کردن کار اشتباهی است ولی من این کار را انجام داده ام. بردن وسایل به تنهایی هم کار پیچیده ای است. ما وقتی وارد غار می شویم یکسری ابزار با خودمان می بریم تا بتوانیم شرایط را ایمن کنیم؛ از طناب گرفته تا وسایل رول کوبی به صورت دستی یا دریل های شارژی که با باتری کار می کنند و می توانیم با آنها سنگ را سوراخ و میخ ها و طناب ها را متصل کنیم. بردن این ابزار به تنهایی سخت است اما اگر حرفه ای باشید می توانید این کار را تا حدودی انجام بدهید اما این تجربه ای نیست که هر کسی انجام بدهد.
برای بازدید عمومی از غارها چه کارهایی باید انجام بدهیم که خرابکاری نشود؟
- ما غارهای خوبی برای بازدید داریم. در زنجان «کتله خور» را داریم که برای مردم عادی بسیار خوب است. همین طور غار «علیصدر» در همدان. در مهاباد غار «سهولان» و در استان مرکزی غار «نخجیر» ولی غارهای دیگر را پیشنهاد نمی دهم. شعاری در بین ما غارنوردان متداول است که می گوید: ما از غار چیزی خارج نمی کنیم جز عکس؛ چیزی را نمی کشیم جز زمان و چیزی را جا نمی گذاریم؛ حتی رد پا. اگر کسی می خواهد به غار برود باید با هیئت کوهنوردی شهرستان مربوط یا تشکل های حرفه ای غارنوردی هماهنگ باشد.
اقدام تنهایی به این کار یعنی استقبال از حادثه و آسیب رساندن به محیط غار. ما برای داخل غار لباس های یکسره می پوشیم. در غار نباید لباس طوری باشد که قسمتی از بدن بیرون باشد و آب به داخل لباس نفوذ کند. از دستکش های صنعتی استفاده می کنیم که سرمای غار به دست مان آسیب نزند. استفاده از کلاه ایمنی برای هر نفر و چراغ قوه آن هم دو عدد واجب است. باتری اضافه هم می بریم و البته این امکانات برای غارهای افقی است.
غارهای سخت تر و عمودی که نیاز به طناب و وسیله دارد، پروسه جداگانه دارد و حتما باید با باشگاه های غارنوردی هماهنگ شویم. قبل از ورود به این غارها باید حتما در کلاس های آموزشی شرکت کرد و علوم غارنوردی را یاد گرفت. من در حال حاضر مشغول تشکیل یک تیم برای آموزش هستم که البته هنوز به ثبت نرسیده و در مراحل اولیه هستیم. شعارمان هم استفاده پایدار و حفاظت از غارهاست و روی مسائل فرهنگی و ایرانی تاکید داریم.
چرا می گویند خطرناک ترین کار، غواصی کردن در غار است؟
- البته بستگی به جای غار دارد، مثل غاری که در روسیه من رفتم. روزی دو بار باید از یک سوراخ تنگ رد می شدم. حاضر بودم روزی چند صد متر از طناب بالا بروم ولی از این حفره تنگ رد نشوم. حالا فرض کنید این سوراخ تنگ پر از آب باشد و مجبور باشید با وسایل غواصی از آن عبور کنید! ممکن است شلنگ هوا گیر کند و پاره بشود، لباس گیر کند، هوا تمام شود و کسی هم نمی تواند به شما کمکی برساند. حتی گاهی در صورت مرگ، جنازه را هم نمی توانند بیرون بیاورند. از طرفی ممکن است درگیر جریان های سیلابی بشوید.
یعنی تندآب هایی باشد که آدم را با خود ببرد و دیگر نتواند برگردد. معمولا غواص ها از یک سوم کپسول استفاده می کنند برای پیشروی و از دو سوم برای برگشت تا اگر در برگشت مشکلی پیش آمد، اکسیژن بیشتری داشته باشند. یکی از خوبی های غارنوردی برای من در این است که می توانم کاری را که برای دیگران سخت است و البته دوست دارم انجام بدهم. من واقعا از انجام این کار لذت می برم.
آیا مرگ در غار و در حین عملیات اکتشاف برای غارنوردان دوست داشتنی است؟ مثلا یک کوهنورد می گوید دوست دارم در اورست بمیرم یا یک غواص حرفه ای شاید مرگ زیر آب را برای خودش دوست داشته باشد.
- نه، به هیچ وجه. من دوست دارم به مرگ طبیعی بمیرم چون مرگ در غار محصول یک اشتباه و بی احتیاطی است و من نمی خواهم زندگی ام را برای یک اشتباه از دست بدهم. به خاطر همین تا آنجا که ممکن است از اشتباه دوری می کنم و شرایط ایمنی را به درستی و حتی وسواس رعایت می کنم. دوست دارم همه کارهایم را انجام بدهم. به آرزوهایم برسم و آرزو به دل هم نمانم. بعد بمیرم. به مرگ طبیعی. با این حال هر باری که با طناب کار کرده ام، چه در غار و چه روی سازه های مصنوعی (کار در ارتفاع)، مرگ را ته طناب می بینم و فاصله خودم را با مرگ به اندازه یک اشتباه می دانم.
چگونگی اندازه گیری رکوردها
کاشفان فروتن غارها
وقتی از کشف عمیق ترین چاه غار دنیا حرف می زنیم، احتمالا برای شما هم این سوال پیش می آید که این رکورد چطور اندازه گیری و ثبت می شود؟ اصلا برای ثبت آن به کجا باید رجوع کرد؟ سورنی نیا در جواب این سوال ها می گوید: «برای هر غاری که پیمایش می کنیم، یک نقشه تهیه می شود و با ابزارها و امکانات و دانشی که در این زمینه وجود دارد، نقشه ها کامل می شود و تمامی اطلاعات مشخص می شود. پس از این مرحله این اطلاعات انتشار داده می شود. نیاز به ثبت در سازمان یا جایی نیست، فقط کافی است که انتشار پیدا کند و در درجه بندی های جهانی اعلام شود.»
این رکوردها هم در یک نهاد رسمی جهانی ثبت می شود: «یک اتحادیه جهانی وجود دارد به اسم اتحادیه جهانی غارشناسی که کارش ساماندهی و پرداختن به مسائل غارنوردی و غارشناسی است ولی این طور نیست که برای ثبت غار حتما باید با آنها تماس گرفت. کافی است که ادعا کنید من عمیق ترین غار دنیا را کشف کرده ام. از شما نقشه و مختصات و اطلاعات لازم را می خواهند. وقتی نقشه و اطلاعات مستندی را ارائه بدهید، برای کشف غار، اعلام جهانی می شود.»
این کار در ایران هم یک سازمان متولی دارد؛ فدراسیون کوهنوردی. بخشی در فدراسیون وجود دارد به نام «کارگروه غارنوردی» و به جز این، یک کارگروه کشوری هم وجود دارد که زیر نظر وزارت کشور است و از چند ارگان مرتبط با غار برای حفاظت از غارها و مسائل مربوط به آن کمک می گیرد؛ محیط زیست، منابع طبیعی، سازمان آب، اداره تربیت بدنی و NGO های مردمی که نماینده آنها انجمن غارنوردان و غارشناسان ایران هستند.
اگر شما یک غار را کشف کنید اما عملیات اکتشاف آن کامل نشده باشد، آیا ممکن است تا زمانی که شما این عملیات را کامل و اطلاعات مربوط به غار را اعلام کنید، شخص دیگری ادعا کند که غار را او کشف کرده است؟ پاسخ سورنی نیا منفی است. «معمولا این اتفاق نمی افتد چون ما بعد از این که غاری را کشف می کنیم از تمام مراحل فیلم می گیریم و منتشر می کنیم.
این فیلم بین غارنوردها پخش می شود و همه با خبر می شوند و اطلاع پیدا می کنند که تیم ما، این چاه را کشف کرده است. اصول نانوشته ای هم میان ما وجود دارد به این ترتیب که تا کسی مشغول کار در یک غار است، شخص دیگری نباید روی همان غار کار کند. اگر هم بخواهد کار کند، باید با هماهنگی سرپرست اصلی کار کند. از نظر اخلاقی هم فعالیت بدون هماهنگی، کار پسندیده ای نیست.»
درباره غارهای کشف شده سورنی نیا بیشتر بدانید
«پراو» و «جوجار» کجا هستند؟
درباره موقعیت جغرافیایی غارهای پرآو و جوجار نسبت به غار قلا می توان گفت این سه غار در کوهستان پرآو واقع شده اند و از نظر فاصله هوایی چند کیلومتر با هم فاصله دارند. محل این غارها را می توان در نقشه های هوایی «گوگل ارث» دید. دهانه غار غلا با پرآو حدود پنج کیلومتر و با غار جُوجار حدود 54 کیلومتر فاصله هوایی دارد ولی این فاصله دهانه غارهاست و هیچ مشخص نیست که در پایین تر چه چیزی در جریان است.
شاید هر سه غار عمیق بعد از مسافتی طولانی تشکیل یک سیستم پیچیده بدهند و تبدیل به یک غار بزرگ شوند و شاید هم هر کدام مسیر خود را به سمت بیرون از زمین دنبال کنند. این اتفاق زمانی مشخص می شود که کار اکتشاف در این غارها به پایان برسد و نتیجه قطعی حاصل شود.
سورنی نیا می گوید درباره عمق غارهای پرآو و جوجار چیزی نمی داند: «به خاطر این می گویم نمی دانم چون فقط بخش هایی از این دو غار مورد کاوش قرار گرفته اند. غار جوجار که در سه سال اخیر توسط تیمی به سرپرستی آقای علیرضا بلاغی (مسئول وقت کارگروه غارنوردی فدراسیون کوهنوردی ایران) مورد اکتشاف قرار گرفته است تا عمق هشتصد و شش متری ژرفا پیدا کرده و هنوز به سمت پایین در جریان است و غار پرآو در عمق هفتصد و پنجاه و دو متری در برخورد با جریانی از آب متوقف شده است.
ارتفاع دهانه غار پرآو 3050 متر است و با توجه به عمق هفتصد و پنجاه و دو متری در چاه 26 این غار، متوجه می شویم که ارتفاع آخرین نقطه ای که مورد شناسایی و اکتشاف قرار گرفته، 2298 متر است. ارتفاع دشت ها و چشمه های سطحی در کرمانشاه حدود 1300 متر است و این اختلاف ارتفاع می تواند حاکی از میزان عمق باقی مانده این غار منحصر به فرد باشد.
یعنی تقریبا 1000 متر دیگر. این مسئله وقتی جالب تر می شود که بدانیم ارتفاع دهانه غار «کروبرا» (Krubera) (عمیق ترین غار جهان در جمهوری آبخازیا نزدیک گرجستان و روسیه) 2250 متر است. به عبارت دیگر آنجایی که غار پرآو تمام می شود، کروبرا تازه شروع می شود و همین است که ژرف ترین غار جهان شده است.
حتی پاره از کارشناسان اوکراینی (اوکراین یکی از کشورهای سرآمد جهان در اکتشاف غار است) معتقدند که هیچ دلیلی وجود ندارد که پرآو تا عمق دو هزار و ششصد یا دو هزار و هفتصد متری ژرفا پیدا نکند. پس می توان به فعالیت های آینده غارنوردان ماجراجو برای ادامه کار روی این غار امیدوار بود و غار جُوجار هم با فعالیت تیم «فاتح» به طور حتم تا عمق های منفی هزار متری هم پیش خواهد رفت.
با توجه به اینها می توان گفت که عمق کاوش شده در غارهای جُوجار و پرآو به ترتیب 806 و 752 متر هستند و چاه غار قلا هم در حال حاضر تقریبا تا عمق منفی پانصد متری بازدید شده است.»
حواس تان را جمع کنید که در غارها، عمق و طول با هم تفاوت دارند. عمق یا ژرفا به متراژی گفته می شود که از دهانه به صورت عمودی به سمت پایین می رود و طول به متراژ درازای غار در راستای افق اطلاق می شود و نباید این دو را با هم یکی دانست. سورنی نیا درباره احتمال وجود آب در غار قلا هم می گوید: «بدون شک در قلا آب جریان دارد. با توجه به وجود یک یخچال بزرگ در دهانه غار، آب جاری در این چاه جریان دارد و به تدریج در عمق های پایین تر با پیوستن ریزش های دیگر از قسمت های دیگر، جریانی از آب شکل گرفته که به طور حتم در قسمت های پایین تر این جریان به مرور قوی تر هم خواهد شد.
حدود 10 کیلومتری دورتر از دهانه این غار، چشمه آب بزرگی در نزدیکی روستایی به نام «برناج» وجود دارد. حدس های اولیه ما بر آن است که حوضه آبگیری این چشمه بزرگ، یکی از بزرگ ترین چشمه های استان کرمانشاه است که آب آن یکی از سرچشمه های رودخانه کرخه است و در نهایت به هورالعظیم می رسد ولی برای اثبات این موضوع که آب این چاه غار به سراب برناج می رسد، باید تا سال بعد یا سال های بعدتر که اکتشاف در این غار و دیگر غارهای منطقه کامل می شود صبر کرد.»
قوانین غارنوردان
غارنوردها قوانین و اصول خاص خودشان را دارند که آنها را از گردشگران یا کسانی که برای تفریح از این مکان ها بازدید می کنند، متمایز می کند. یکی از اصول اولیه غارنوردی و غارشناسی این است که هیچ کس نباید دو بار وارد یک غار شود. اگر غاری کشف شده است و نقشه برداری هایش انجام شده، دیگر کسی نباید وارد آن شود چون این کار به چرخه زیستی داخل غار صدمه های جدی وارد می کند.
در واقع هر گروه اکتشافی که وارد غار می شود، تنها حق دارد یک بار از آنجا بازدید کند. گروه تهیه نقشه یک بار و بخش های تحقیقاتی دیگر هم هر کدام تنها یک بار باید وارد غار بشوند چون اتفاق های خیلی ساده ای مثل تغییر فشار یا دمای هوا و مزاحمت صدایی باعث آسیب جدی به بخشی از جانوران حساس داخل غار می شود و این موضوع زندگی طبیعی بخشی از محیط زیست ما را به خطر می اندازد.
بر همین اساس، بعد از پایان کار تحقیقاتی هم در غار بسته می شود و به حال خودش رها می شود تا آسیب بیشتری نبیند. این قانون بعد از آن وضع شد که غارشناسان در کشورهای دیگر چندین بار از یک غار بازدید کردند و با هدف هایی مثل اکتشاف یا حتی گنج یابی وارد آن می شدند که این باعث شده بود در مناطقی از اروپا و آمریکا، آسیب های جدی به بعضی مناطق بکر و غارها وارد شود. پس اگر روزی غاری را کشف کردید و داخل آن شدید، دیگر نباید پای تان را به داخل آن بگذارید، مگر این که هدف دیگری در سرتان باشد.
قبل از اکتشاف هر غار باید به وسایل نقشه کشی و اندازه گیری دقیق مجهز باشید چون حتی اگر وارد غاری شده باشید ولی نقشه آن در دست تان نباشد، شما کاشف آن غار محسوب نمی شوید. از نگاه غارشناسان، کسی کاشف غار است که برای اولین بار نقشه آن را کشیده باشد.