سیدمحمدامیر گنجعلیخانی/ شهرام احمدی، متولد 1 مهر 1366؛ پس از اینکه تحصیل خود را نیمه تمام گذاشت به عضویت گروهک های تروریستی درآمد. وی پس از مدتی به عضویت گروهک تروریستی موسوم به «توحید و جهاد» که ابتدا در میان مردم با نام «گروه ابوبکر» شهرت یافت، در آمد. این گروهک اولین اقدام ضدامنیتی و تروریستی خود را در صبحگاه چهارم اردیبهشت سال 88 انجام داد. به اعتراف اعضای دستگیر شده، گروهک در دو گروه مجزا به ستاد فرماندهی و یگان ویژه نیروی انتظامی در شهرستان سنندج یورش بردند که در نهایت منجر به شهادت و زخمی شدن تعدادی از پرسنل نیروی انتظامی شد.
در یکی از درگیریها که بین یکی از گروهها و ماموران پاسگاه انتظامی روانسر بود، منجر به شهادت 18 نفر از ماموران شد. شهید بابک اسدی نیز در بین شهدا بود. شهید بابک اسدی و همرزمانش با شهادت خود باعث توقف عملیات این گروهک منفور شدند. اسامی شهدای حادثه تروریستی چهارم اردیبهشت سال 88 از این قرار می باشد: «فواد بهادری، هرمز محبی، حمزه چهاردولی، مجید بهرام آبادی، مرتضی معصومی راغب، رضا ضرغام فر، امیرالهیاری، احسان رضایی، مجتبی کریمی، امید جلالوند، حمید امیری، مصطفی بسامی، امیر نعمتی، احسان رحیمی پور، سعید ملکی، کاوه مرادی، سعید رضایی، افشار جعفری و بابک اسدی سرمستی»
شهید بابک اسدی
فرهاد اسدی سرمستی، پدر شهید بابک اسدی سرمستی، بعد از وقوع این حادثه اظهار داشت: «قبل هر سخنی از قوه قضائیه و مسئولین و نیروهای مسلح می خواهم حق خون فرزندان و جگرگوشه های ما را از این گروهک های تروریستی پژاک، منافقین و... بگیرند و انها را به مجازات جنایت های خود برسانند.» وی با بیان اینکه فرزندم دانشجوی سال آخر کارشناسی ارشد بوده و حدود 2 ماه بود که عقد و نامزدی کرده بود و می خواستم برایش عروسی بگیرم، افزود: این جوان حاصل عمر 60 ساله و سرمایه زندگی من بود که جانش را برای اسلام ، ولایت و میهن اسلامی فدا کرد.
پس از دو روز، شهرام احمدی که یکی از اعضای این گروهک بود، در سنندج توسط ماموران دستگیر شد. وی پس از بازجویی، به جرم خود اعتراف و روانه دادگاه شد. شهرام احمدی در زندان دست به اعتصاب غذا زد و شایان ذکر است، دبیرکل سازمان ملل، بانکی مون، در گزارشی در اواخر سال ۹۴ ضمن انتقاد از اعدامها در ایران به پرونده شهرام احمدی بعنوان یکی از موارد پرابهام قضائی در ایران نیز اشاره کرد.
دانلود فیلم اعترافات شهرام احمدی
وی تا 12 مرداد امسال، در زندان به سر میبرده و در 12 مرداد، حکم اعدام وی اجرا شد. اما نکته قابل توجه اینجاست که قبل از اجرای حکم اعدام وی، طوفان [دروغین] توییتری دیگری به مانند قضایای اخیر که برای آرش صادقی اتفاق افتاد، در حمایت از اعدام نکردن شهرام احمدی به راه افتاد. گلرخ ایرایی، همسر آرش صادقی، نیز از حامیان وی بود و حتی تاکنون عکس کاور صفحه شخصی ایرایی نیز، تصویر شهرام احمدی، قاتل ماموران نیروی انتظامی، است.
صفحه شخصی گلرخ ایرایی
حال، آیا هشتگ زدن و توییت کردن برای آزاد کردن افرادی مانند آرش صادقی، که در اعتراض به دستگیری همسرش اعتصاب غذا کرده بود (که هرچند شنیدهها حاکی از دروغ بودن اعتصاب غذای وی است) و گلرخ ایرایی که از حامیان گروهک هایی مانند پژاک و توحیدوجهاد است، کار درستی است؟ آیا اگر نمی توانیم در جریان پشت پرده قضایای فضای مجازی قرار بگیریم، لزومی دارد بی مهابا به این جریانات بپیوندیم و حمایت کنیم؟