آقای مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی که در روزهای پس از درگذشت مرحوم هاشمی بر شدت و حجم فعالیتهای خود افزوده است، در سرمقاله شنبه گذشته روزنامه خود با عنوان «از اعتماد مردم حفاظت کنید»، نوشت:
«این سؤال بسیار مهم کاملاً مطرحکردنی است که چرا بزرگان ما با عزمی جدی درصدد جلوگیری از تشنج آفرینیهای داخلی و تحرکات خلاف اخلاق و خلاف شرع افرادی که به بهانه حمایت از انقلاب و دفاع از نظام جمهوری اسلامی هر اقدام خلافی که بخواهند مرتکب میشوند و به هیچ چیز پای بندی نشان نمیدهند، بر نمیآیند؟»
او همچنین میافزاید: کسانی که به نام دین و به بهانه حمایت از ولایت، زشتترین تهمتها را به رئیس جمهوری که با تنفیذ ولایت مشغول کار است میزنند و هر جا که بخواهند بدون هیچ مانعی سخنرانیهای تفرقهافکنانه میکنند، دروغ میگویند، تخریب میکنند، ناسزا میگویند و حتی به تهدید متوسل میشوند، چرا مهار نمیشوند؟ کسانی که مسئولین ارشد نظام را خائن مینامند و بدون ارائه کوچکترین مدرک و سند هرچه بخواهند به آنها نسبت میدهند، چرا آزادانه به این تخریبها ادامه میدهند و کسی مانع این همه تخلف نمیشود؟ با کسانی که حتی بعد از فقدان بزرگان انقلاب و نظام، بدترین تهمتها را به آنها میزنند و سخیفترین نسبتها را به آنها میدهند، چرا حتی برخورد ارشادی نمیشود؟
حجتالاسلام مهاجری در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به خطرهای فرض خود تصریح میکند: خطر دیگر این است که عدهای با مشاهده سکوت بزرگان در برابر نارواها دچار بیاعتمادی به نظام و بیتفاوتی نسبت به انقلاب میشوند.
او در خاتمه میگوید: (ما) به اعتماد مردم نیاز مبرم داریم. این اعتماد را بزرگان ما فقط از طریق حاکم کردن اخلاق و ضوابط شرعی بر رفتارها و گفتارها میتوانند حفظ کنند.[4]
*کنایههای «استاد مهاجری» به بزرگان نظام! مسبوق سابقه است.
او حوالی 2 سال قبل و طی اظهاراتی در مراسم بزرگداشت شهید عباسعلی ناطق نوری، برادر آقای ناطق نوری نیز اینطور گفته بود که جامعه فعلی ایران دچار سقوط اخلاقی شده و البته علت سقوط شاه خائن هم نداشتن اخلاق بوده است!
آقای مهاجری همچنین با بیان اینکه اخلاق گمشده امروز جامعه ایران است، تصریح کرد: اگر قرار باشد کشور را به این سبک اداره کنیم، به برخی موارد آن انتقاد دارم.[5]
در اشاره به اظهارات حجتالاسلام مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی بایستی در گام اول تأکید کرد که کار غلط، تهمت و بیان و عمل خلاف شرع، حتماً همیشه غلط و خلاف شرع است و به ادعای مرتکبین آنها و اعتقادات لسانی و سوابق آنها ربطی ندارد.
که فرمود: اسلام به ذات خود ندارد عیبی... هر عیب که هست از مسلمانی ماست!
اما محتوای ادعا شده در کلام آقای مهاجری نه تنها برای کلیّت اصولگرایان و جبهه نیروهای ارزشی و انقلابی صادق نیست بلکه اتفاقاً باید آنرا در اردوگاه اصلاحطلبان و دوستان این روزهای آقای مهاجری جستجو کرد...
از صدر هرم آنها گرفته که دائماً یا با «شورای رهبری» و یا با «اخلاق» و «ضرورت فکّ حصر از فتنهگران» به «بزرگان نظام» کنایه میزنند تا سطح قاعده آنها که بهکار بردن لغاتی مثل افراطی، بیعقل، بیسواد، بیشناسنامه، بروید به جهنم، تندروها، کاسبان تحریم، مثل کلاغ، گربهصفت و... علیه رقبای سیاسی، قوت روزانه آنهاست.
ضمن اینکه سؤال اینجاست که چرا قلم آقای مهاجری درباره توهینها و دروغهای بزرگی مثل «تقلّب در سال 88»، ماجرای «مخالفت امام راحل با شعار مرگ بر آمریکا»، «پردستاوردی برجام»، «زانو زدن آقای ظریف در مقابل امیر کویت»، «پول گرفتن سخنگوی غیر رسمی دولت آقای روحانی از کاخ سفید» و یا «توهین به رئیسجمهور قبلی» جوهری نشد و به کار نیافتاد؟!
دروغها و توهینهایی از این بالاتر...؟!
مگر دولت قبلی تنفیذ رهبر معظم انقلاب را نداشت که جریان خاص هنوز از مردهی او هم نمیگذرد؟
اتفاقا در این فضا شاید نیازی هم به ورود «بزرگان نظام» و توصیههای مولوی و ارشادی به کسی نباشد.
زیرا مردم خود بهترین قضات هستند و نه تنها اشتباه یک نفر را به نام یک جریان نمینویسند بلکه به تماشای رفتار جمعی و مسلک همیشگی جریانها میپردازند.
بدیهیست که در این فرایند عقلایی و آزادی برای قضاوت، اعتماد مردم نیز به اُسّ اساس نظام نه تنها کمتر نمیشود که روز به روز هم بیشتر میشود.