کد خبر: 175698662
تاریخ انتشار: سه شنبه 18 ارديبهشت 1397
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
زرد اما پرفروش؛

نکته مهم اینجاست که مطمئنا همه کتاب های عامه پسند بد نیستند اما کتاب هایی که به صورت قاچاق منتشر می شوند مشکل اصلی در این حوزه هستند. ناشرانی که برای سود بیشتر به سمت قاچاق کتاب می روند.

به گزارش چی 24 به نقل از سراج 24:

به گزارش سراج24، وسط دوستانش نشسته است، کتاب را باز کرده و برایشان می‌خواند، بقیه جوری گوش می‌دهند که انگار حتی یک ثانیه هم نباید هیچ‌لحظه‌ای را از دست بدهند.  6 نفرند و روی چمن‌های مصلا نشسته‌اند. کتابی که دارد می‌خواند، یک رمان است که عکس روی جلدش دختری است که زانوهایش را بغل گرفته و غمگین است.

نزدیک‌شان می‌شوم و روی چمن‌ها می‌نشینم و به صدای دختر گوش می‌دهم که با هیجان در حال خواندن کتاب است. یکی از دوستانش می‌گوید: «این جمله را دوباره بخوان، متوجه نشدم.»

در جوابش می‌گوید: «خب گوش بده. این همه منتظر بودیم تا کتابش بیاید، حالا که بعد این همه انتظار رسیده گوش نمی کنی؟»

حرف‌هایشان متعجبم کرده است. قبل از اینکه دوباره کتاب را بخواند، خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم‌: «چرا انقدر عجله دارید برای خواندن کتاب؟»

نیلوفر که کتاب را برای دوستانش می‌خواند، می‌گوید: «وای نمی‌دانید چقدر برای رسیدن این کتاب انتظار کشیدیم. الان 9 ماه است که منتظریم کتاب منتشر شود، وقتی فهمیدیم به نمایشگاه رسیده بعد از مدرسه به نمایشگاه آمدیم و آن را خریدیم.» می‌پرسم: «چرا تو برای همه کتاب را می‌خوانی‌؟ خب همه‌تان که کتاب را خریده‌اید؟»

می‌گوید: «کتاب قبلی را هم با هم خواندیم. کیف این کتاب در این است که یک نفرمان بخواند و بقیه گوش دهند. سال گذشته هم که به نمایشگاه رفتیم، همین کار را کردیم. کتاب را در همان شهر آفتاب تا نیمه خواندیم و بقیه را هم در مدرسه تمام کردیم.»

یکی دیگر از دوستانش به میان حرفش می‌پرد و می‌گوید: «آنقدر این کتاب‌ها خوبند که حاضریم به جای کتاب‌های مدرسه‌مان همه اینها را بخوانیم.»

نمایشگاه کتاب و فضای شبستان‌ را که بگردید، غرفه‌های زیادی را می‌بینید که کتاب‌هایشان از همان نوع کتاب‌های عامه‌پسندند. صف طویلی جلوی غرفه‌شان تشکیل شده است و مخاطبانشان دختران نوجوان و جوانی هستند که به دنبال آرزوهایشان در این کتاب ها می‌گردند.

اگر با دقت بیشتری به کتاب‌ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید طرح جلدها همه یک نوع است؛ دختر و پسری با تم‌های عاشقانه و رنگ‌های سیاه و سفید که حس مخاطب نوجوان و جوان را که در اوج احساسات هستند جلب می‌کند و آنان ناخوادآگاه به سمت این کتاب‌ها می‌روند.

به غرفه یکی از این ناشران که در فضای شبستان است و همه کتاب‌هایش شبیه هم هستند می‌رسم. چند نفری جلوی غرفه ایستاده‌اند و در مورد کتاب‌ها می‌پرسند، یکی از کتاب‌ها را  که عکس دختر و پسری روی آن است، برمی‌دارم. پشت کتاب جملات عاشقانه‌ای نوشته شده است. رو به مردی که در غرفه است می‌گویم: «شما ناشر این کتاب‌ها هستید؟»

در جواب مکثی می‌کند و می‌گوید: «بله، من ناشر هستم. دو سال است که این کتاب‌ها را چاپ می‌کنم.»

می‌گویم: «محتوا را هم می‌خوانید؟»

می‌گوید: «بله، تقریبا همه کتاب‌ها را می‌خوانم.»

یکی از کتاب‌ها را که قبلا نسخه اینترنتی‌اش را خوانده‌ام به سمتش می‌گیرم و می‌گویم: «مثلا همین کتاب. این کتاب اصلا محتوای خوبی ندارد، اما خب منتشر شده است. شما حاضرید این کتاب‌ها را برای فرزندان خود بخوانند.» کتاب را می‌گیرد و می‌گوید: «خانم دیگر دوره اینکه بخواهیم سانسور کنیم، گذشته است. این همه مخاطب کتاب داریم؛ چرا باید کتاب‌ها را در اختیارشان نگذاریم؟»

می گویم: «من نمی‌گویم سانسور کنید اما برخی از این کتاب‌ها که در اینترنت هم موجود است، واقعا مناسب سن دختران نوجوان نیست. مطمئنا برخی ممیزی می‌شود اما باز هم محتوا در کل نامناسب است.»

مرد نگاهی می‌کند و بدون اینکه جواب بدهد به سمت مشتری برمی‌گردد.

نکته مهم اینجاست که مطمئنا همه کتاب‌های عامه‌پسند  بد نیستند اما کتاب‌هایی که به صورت قاچاق منتشر می‌شوند مشکل اصلی در این حوزه هستند. ناشرانی که برای سود بیشتر به سمت قاچاق کتاب می‌روند و بدون اینکه نظارتی داشته باشند کتاب‌ها را منتشر می‌کنند؛ کتاب‌هایی که از روی سایت‌های اینترنتی کپی می‌شوند.

کنار همان غرفه دختری با دوستش ایستاده است و با حسرت به کتاب‌ها نگاه می‌کند. به سمتش می روم و می‌گویم: «کتاب خریدی؟»

می‌گوید: «بله. حدودا 15 کتاب از این انتشارات خریده‌ام.» می‌گویم: «چرا این کتاب‌ها را دوست داری؟ و چرا از یک ناشر بهتر این کتاب را نمی‌خری؟»

سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید: «کتاب گران است. باورتان نمی‌شود که چقدر به دنبال این کتاب‌ها بودم. این انتشارات کتاب‌هایش نصف قیمت است و به راحتی می‌توانم کتاب‌هایم را بخرم.»

می‌گویم: «شک نکردی که چرا کتاب‌هایش انقدر ارزان‌تر از ناشران مثل خودش است که کتاب‌های عامه‌پسند منتشر می‌کنند؟» می‌گوید: «برایم مهم نیست چون می‌توانم کتاب‌هایی را که دوست دارم بخرم. این کتاب‌ها تقریبا همه محتوای یکسانی دارند. اما خب خواندنش لذت هم دارد.»

فارغ از بحث قاچاق و کپی بودن این کتاب‌ها نکته اصلی این است که محتوای کتاب‌ها برای مخاطبانش نامناسب است. کم هم نیستند ناشرانی که برای سود وارد این حوزه می‌شوند و برایشان مهم نیست محتوای کتاب برای مخاطب مناسب است یا نه؟

امسال که رواق‌های غربی و شرقی هم به نمایشگاه کتاب اضافه شده فضای زیادی برای استراحت مخاطبان فراهم شده است. تازه از شبستان بیرون آمده‌اند و به سمت حوض وسط مصلا می‌روند. کتاب‌هایی که دست‌شان است از همین کتاب‌های زرد است. دنبال‌شان می‌روم و صدایشان می‌کنم. از صحبت با من استقبال می‌کنند. گوشه‌ای از حیاط می‌نشینیم و از یکی از آنها می‌پرسم: «چرا این کتاب‌ها را می‌خوانید؟»

می‌گوید: «‌دارم نویسنده می‌شوم. این کتاب‌ها را دوست دارم. برای همین هیچ فرصتی را برای خواندن‌شان از دست نمی‌دهم. حدود یک ماه است که همه پول توجیبی‌ام را جمع کرده‌ام تا از این کتاب‌ها بخرم و بتوانم کتاب خودم را با توجه به خواندن این نوع کتاب‌ها کامل کنم.»

می‌گویم: «چرا به سراغ کتاب‌های دیگر نمی‌روی؟ این همه کتاب خوب داریم. این همه نویسنده خوب که می‌توانند الگو باشند. نویسنده این کتاب‌ها، اصلا آشنا نیستند.»

بین حرف‌هایم می‌پرد و می‌گوید: «بله، آشنا نیستند. اما مهم نیست بالاخره با نوشتن کتاب‌های بیشتر شناخته می‌شوند. مهم این است که کتاب‌هایمان را اول در فضای مجازی منتشر کنیم. بعد هم خود ناشران به سراغ کتاب‌ها می‌روند و آنها را منتشر می‌کنند.» می‌گویم: «فقط انتشار مهم است؟»

می‌گوید: «بله. هم انتشار کتاب مهم است هم اینکه می‌توانیم در فضای مجازی کتاب ارائه دهیم. فضای مجازی خیلی مهم است. الان همه دسترسی به اینترنت دارند. خیلی مهم است که می‌توانیم بدون‌سانسور هر چیزی را که می‌خواهیم در اختیار مخاطب‌مان قرار دهیم!» این افراد گوشه‌ای از مخاطبان میلیونی این کتاب‌ها هستند، حرف‌مان این نیست که همه کتاب‌های عامه‌پسند بدند. مشکل اینجاست که کتاب‌هایی که به صورت قاچاق منتشر می‌شوند بد هستند. کتاب‌هایی که ناشر از روی اینترنت کپی می‌کند و بدون نظارت چاپ می‌شوند.

*فرهیختگان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین